1. خانه
  2. /
  3. کتاب سرمایه

کتاب سرمایه - نقد اقتصاد سیاسی (جلد اول)

نویسنده: کارل مارکس
4 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
4.58 از 6 رأی

کتاب سرمایه - نقد اقتصاد سیاسی (جلد اول)

Capital: A Critique of Political Economy
انتشارات: لاهیتا
٪10
1000000
900000
3.83 از 3 رأی

کتاب سرمایه - نقد اقتصاد سیاسی (جلد دوم)

Capital: A Critique of Political Economy
انتشارات: لاهیتا
٪10
800000
720000
4.5 از 3 رأی

کتاب سرمایه - نقد اقتصاد سیاسی (جلد سوم)

Capital: A Critique of Political Economy
انتشارات: لاهیتا
٪10
1100000
990000
5 از 5 رأی

کتاب سرمایه

Das Kapital
انتشارات: فردوس
٪15
1900000
1615000
معرفی کتاب سرمایه
کتاب سرمایه، اثری نوشته ی کارل مارکس است که نخستین بار در سال 1867 به دنیای ادبیات عرضه شد. این کتاب فوق العاده مهم و جریان ساز، تحلیلی تأثیرگذار درباره ی دارایی های شخصی و ارتباطات اجتماعی ای است که از آن ناشی می شوند. مارکس که بخش عمده ی کتاب سرمایه را در دوران تبعید خود در انگلستان به رشته ی تحریر درآورد، با بهره گیری از درک وسیع و جامع خود از جامعه ی پیرامونش، تحلیل ها و بینش هایی نوین را در عرصه ی مطالعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رقم زد. او با بیان این که کاپیتالیسم باعث گسترده تر شدن روزافزون شکاف میان ثروت و احساس رضایت از زندگی خواهد شد، به حاشیه رانده شدنِ آن را پیش بینی کرد و اعلام نمود که جای سرمایه داری را نظامی خواهد گرفت که مالکیت مشترک ابزار تولید در آن وجود دارد. کتاب سرمایه به سرعت نزد رهبران احزاب سوسیال دموکراتیک، به خصوص در روسیه و آلمان و در نهایت در تمام جهان، محبوب شد و به کتابی تبدیل گشت که دوست و همکار مارکس، فردریک انگلس، آن را «کتاب مقدس طبقه ی کارگر» نامید.
درباره کارل مارکس
درباره کارل مارکس
کارل مارکس، زاده ی 5 می 1818 و درگذشته ی 14 مارس 1883، فیلسوف، جامعه شناس، تاریخ دان و اقتصاددان آلمانی و از تأثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار بود.مارکس در شهر تریر، دوره ی دبیرستان را به پایان رساند و در دانشگاه بن به تحصیل رشته ی حقوق پرداخت. او یک سال بعد به برلین رفت و در دانشگاه آن شهر در رشته های فلسفه و تاریخ به تحصیل ادامه داد. مارکس در سال 1841 با ارائه ی تز دکترای خود درباره ی اختلاف فلسفه ی طبیعت دموکریتوس و اپیکور، تحصیلات دانشگاهی خود را به روش مکاتبه ای در دانشگاه ینا به پایان رساند. او به امید آن که بتواند در دانشگاه بن تدریس کند به آن شهر رفت ولی دولت پروس، اجازه ی این کار را به او نداد. مارکس پس از این به روزنامه ی لیبرال های جبهه ی اپوزیسیون شهر کلن پیوست و به عنوان عضو ارشد هیئت تحریریه مشغول به کار شد.مارکس مبارزه ی عملی، سیاسی و فلسفی را به همراه دوست نزدیکش، فردریک انگلس آغاز کرد و با او بود که یک سال پیش از انقلاب های 1848، «بیانیه ی کمونیست» را به رشته ی تحریر درآورد. او در این سال ها با محیط دانشگاهی و ایده آلیسم آلمانی و هگلی های جوان قطع رابطه کرد و به مسائل جنبش کارگری اروپا پرداخت. مارکس از ابتدا در انجمن بین الملل اول که در 1864 تأسیس شد، فعالیت کرد و سرانجام دبیر این انجمن شد. او اولین جلد کتاب مشهورش، سرمایه، را در 1867 منتشر کرد.
ویژگی های کتاب سرمایه
  • جزو فهرست برترین آثار فلسفی گودریدز
  • انشارات فردوس - مجموعه چهار جلدی
  • انشارات لاهیتا - مجموعه سه جلدی
نکوداشت های کتاب سرمایه

یکی از تأثیرگذارترین آثار در عصر مدرن.

Penguin

رساله ای سیاسی که جهان را دگرگون کرد.

Barnes & Noble

کتابی که بیش از سایرین، در شکل گیری قرن بیستم نقش داشت.

Goodreads
قسمت هایی از کتاب سرمایه

کالاها به عنوان ارزش مصرفی، بیش از هر چیز، از لحاظ کیفیت با هم تفاوت دارند، حال آنکه به منزله ارزش مبادله ای، تنها از لحاظ کمیت می توانند با هم تفاوت داشته باشند و بنابراین حتی ذره ای ارزش مصرفی هم ندارند.

این شهوت سیری ناپذیر سودجویی و این اشتیاق مداوم به مصرف، خصلتی است مشترک بین سرمایه دار و کسی که ثروتش را زیر لحاف پنهان داشته است. ضمن این که ذخیره کننده، سرمایه داری ابله است و سرمایه دار، ذخیره کننده ای عاقل.

نقاب اخلاقی-اقتصادی سرمایه داران تا زمانی چهره ی واقعی آن ها را از دیگران می پوشاند که پولشان بدون وقفه به عنوان سرمایه، کارایی داشته باشد.

مقالات مرتبط با کتاب سرمایه
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
ادامه مقاله
کارل مارکس: اقتصاد به مثابه زندگی
کارل مارکس: اقتصاد به مثابه زندگی

ایده های اقتصادی او در عمل، به ایجاد طرح های اقتصادی فاجعه آمیز انجامید و مرهم هایی که مارکس برای بیماری های جهان نو پیشنهاد کرده، امروزه کمی عجیب به نظر می رسند

آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر
آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر

وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

نظر کاربران در مورد "کتاب سرمایه"
51 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داود از اردبیل ؛ اگرچه مارکس فیلسوف ، جامعه شناس ، مورخ و اقتصاد دان نظام سرمایه داری بزرگی است که نفوذ و قدرت اندیشه او زمانی تقریبا تمام جهان را تحت تاثیر خود قرار داده بود ، بلوک شرق و بلوک غرب ، سرمایه داری و سوسیالیسم ، موافقان اندیشه او و مخالفان آن ، آنهایی که خود را پیروان اندیشه او می‌دانستند و با ایجاد حکومت هایی در پی پیاده کردن سوسیالیسم مورد اشاره مارکس بودند ( حداقل بنا به برداشت خود) و آنهایی که خود را در صف دشمنان این ایدئولوژی توتالیتر (به گونه ای در عمل پیاده شد ) می‌دیدند. هدف مارکس هر چه بوده و کار بسیار بزرگی که در تحلیل نظام سرمایه داری کرده یک بحث است اما در تمام جهان و در هر کشوری هر برداشتی که رهبران حکومت‌های کمونیستی از اندیشه‌های مارکس داشته اند و مثلا چین و شوروی که هر مدعی مرام و اندیشه مارکس به درستی بودند و رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و دشمن هم شدند ، هیچ کدام به آزادی و رفاه و دموکراسی به اندازه نظام‌های سرمایه داری و دموکراسی‌های حاکم نشدند ، حاصل اندیشه‌های مارکس در عمل روی کار آمدن نظام‌های توتالیتر و یا دیکتاتوری‌های خطرناکی بود که حقوق اولیه انسانها را از بین برد ، آزادیهای اجتماعی ، آزادی‌های سیاسی و حق تعیین سرنوشت را نابود کرد ، خطری بزرگ برای دموکراسی بود که رفاه را به علت ماهیت اینگونه حکومت‌ها به شدت تنزل داد. داود از اردبیل

1403/09/16 | توسطداود از اردبیل - کاربر سایت
2
|

خوبه مارکس خودش مرد و این قیمتا رو رو کتاباش ندید😂😂

1403/08/21 | توسطکاربر سایت
5
|

قیمت جالبه حالا باید از خودبیگانه بشیم ، بردگی سرمایه داری رو تحمل کنیم تا بتونیم حداقل جلد اول رو بخریم.

1403/08/20 | توسطعلی اکبر بنی اسدی
5
|

۵_به دنبال تمرکز قدرت استثماری و گسترش قلمرو نفوذ آن تا سرحد سلطه جهانی، حاکمیت طبقاتی با پیشرفت نیروهای تولیدی تعارض خواهدیافت.از پی آن، بروز رکود و بحران‌های اقتصادی، «شرایط عینی» لازم برای شکل‌گیری آگاهی طبقاتی و درنهایت وقوع انقلاب را فراهم خواهد کرد. نتیجه این انقلاب، یک جامعه بی­ طبقه و رونق بی‌سابقه اقتصادی خواهدبود(دیکتاتوری پرولتاریا). سپس هُپه نتیجه می‌گیردکه تمامِ این نظریه‌ها موجه‌اند و برای هر یک از آن­ها می‌توان توضیح نسبتاً کامل (و در بسیاری موارد، همراه با شواهد تاریخی) ارائه داد.

1403/03/16 | توسطاشکان نعمت زاده - کاربر سایت
3
|

یکی از اقتصاددانان متاخر مکتب اتریش، هانس هرمان هُپه است که درمقاله‌ای با عنوان «تحلیل مارکسیستی و اتریشی طبقه» به بررسی تئوری مارکس درخصوص بحران اجتناب‌ناپذیر نظام سرمایه‌داری از منظر اقتصاد مکتب اتریش می‌پردازد. او مقاله خود را با بازگویی زنجیره‌ای از نظریه‌های مارکس، که هسته یِ اصلیِ تحلیلِ تاریخی او را تشکیل می‌دهند، آغاز می‌کند، این نظریات عبارتند از: ۱_تاریخ بشر، در حقیقت تاریخ نزاع طبقاتی است؛ نزاع طبقه نسبتاً کوچکی که حاکم بر جامعه‌اند و طبقه بسیار بزرگ­تری که به دست طبقه حاکم مورد استثمار قرار می‌گیرند. منظور از استثمار، در وهله اول استثمار اقتصادی است؛ بدین­ معنا که طبقه حاکم، بخشی از محصولات تولیدی استثمارشوندگان را تصرف کرده و آن­ها را در راستای مقاصد مصرفی خود به کار می‌گیرد.۲_یکپارچگی طبقه حاکم، ناشی از منافع مشترک اعضای آن در تثبیت موقعیت استثماری خود و حداکثر سازی محصول تصرف‌شده است. این طبقه هرگز به‌صورت عامدانه، قدرت و سود ناشی از استثمار را واگذار نمی‌کند. ایجاد تزلزل در موقعیت طبقه حاکم، صرفاً از طریق مبارزه امکان‌پذیر بوده و نتیجه این مبارزه نیز درگرو میزان «آگاهی طبقاتی» استثمارشوندگان است. منظور از آگاهی طبقاتی این است که استثمارشوندگان از موقعیت خود به‌عنوان عضوی از آن طبقه آگاه باشند و برای مبارزه با استثمار، با دیگر اعضای طبقه متحد شوند. ۳_حاکمیت طبقاتی عمدتاً در تنظیم حقوق مالکیت، یا به‌عبارت‌دیگر در شکل خاصی از «روابط تولیدی» بروز می­کند. طبقه حاکم برای حفظ روابط تولیدی دلخواه خود، اقدام به تشکیل دولت نموده و از آن به‌عنوان ابزاری برای اعمال زور و فشار بر استثمارشوندگان بهره می­برد. این دولت، از یک‌سو به‌واسطه «عدالت طبقاتی» به تقویت و بازتولید ساختار طبقاتی موجود در جامعه می‌پردازد و از سوی دیگر با ایجاد و ترویج یک روبنای ایدئولوژیک، به حاکمیت طبقاتی مشروعیت می‌بخشد.۴_فرآیند رقابت در درون طبقه حاکم، گرایشی پدید می‌آورد به سمت تمرکز هر چه بیشتر؛ بدین معنا که به‌تدریج تعداد مراکز استثمار کاهش‌یافته و مراکز باقیمانده نیز در قالب یک نظام سلسله­ مراتبی باهم ادغام می‌گردند. از آن‌سو روند افزایش تمرکز در سطح بین‌المللی نیز پدیدار شده و به جنگ‌های امپریالیستی میان دولت‌ها و گسترش قلمرو نفوذ استثمار می‌انجامد

1403/03/16 | توسطاشکان نعمت زاده - کاربر سایت
2
|

"سرمایه یِ" مارکس یکی از مهمترین میراثِ فکریِ مکتوبِ تاریخ بشر است. به همان اندازه که مثلاً "جمهور" افلاطون یا "تحقیق در ماهیت و علل ثروت مللِ" آدام اسمیت و "نسبیت عام" آینشتین و "اصولِ ریاضیِ فلسفهٔ طبیعی" نیوتن یا "منشاء انواع" داروین هر کدام چنین نقشی را داشته اند. داروین در منشاءانواع، توهّمِ منشاء الهیِ وجودِ بشر را از بین بُرد و مارکس در سرمایه اثبات کرد که استقلالِ ذهن و منشاءالهی قوانین اخلاقی و ساختارهای اجتماعی، پنداری بیش نیست و زندگی فکری و مادّی انسان‌ها براساس روابط اقتصادی و در بستر تاریخِ طبقاتی شکل می‌گیرد.

1403/03/04 | توسطاشکان نعمت زاده - کاربر سایت
14
|
پاسخ ها

تمام این افرادی که شما نام بردید، فقط با یک اصل ساده (داشتن آزادی بیان و اندیشه حق تمام انسان‌ها بوده و این حق از طرف خداوند به آنان داده شده و هیچ کس نمی‌تواند این حق را از بشر سلب کند (حقوق طبیعی که تفکر امثال هابز، لاک و استوارت میل بود))، امکان بیان نظریه‌ها و منطق خود رو داشته‌اند. (من با این حرف الهی بودن این حق کاری ندارم و نه اون رو تایید و نه تکذیب می‌کنم). مارکس به دنبال ساخت انسان طراز نوین و عدالت اجتماعی گسترده و دیکتاتوری پرولتاریا بود و این کار با اون حق اولیه که گفتم تمامن در تضاد هستش. اگر به دنبال دلیل‌های این ایراد من هستید پیشنهاد می‌کنم جلد دوم کتاب قانون، قانون‌گذاری و آزادی فریدریش فون هایک رو مطالعه کنید.

1403/03/10|توسطکورش - کاربر سایت
0

سلام جناب نعمت زاده درست میفرمایید اصولا اون قوانین اخلاقی و ساختار اجتماعی که مارکس بهش اشاره داره یک دیدگاه ایده‌آلیستی هستش برای دفاع و توجیه کاستی‌های سرمایه داری.این تفکر مارکس نقد اقتصادی بزرگی را بنا نهاد که طیف وسیعی از احزاب سیاسی وام دار آن هستند این دوستانی هم که اوج نقدشان به موضوع دیکتاتوری پرولتریا هست با بستر تاریخی همان موقع این حرف را بسنجند این موضوع که الان غلط بنظر میاد تاریخیت داره. یک کاربر سایت هم در متنی به قول خودش ۳ تا ایراد وارد کرد در ارتباط با دومی باید بگم پست مدرنیسم و مارکسیسم زره‌ای شباهت ندارن سومی هم مارکس چنین چیزی مطرح نکرده

1403/03/12|توسطکاربر سایت
3

کورش بیشتر بخوان و کمتر حرف بزن

1403/03/13|توسطاشکان نعمت زاده
9

آقای نعمت زاده، شما در چند کامنت پایین‌تر گفتید که بزرگان لیبرالیسم از این نوع اندیشه استفاده کردند و اینطور که معلومه هنوز به این حرف خودتون ایمان دارید، پس لطف بفرمائید و چند نفر از بزرگان لیبرال و نئولیبرال برای ما مثال بزنید که از اندیشه‌های مارکس استفاده کردند تا سطح اندیشه‌های خودشون رو گسترده‌تر کنن. من حداقل اینقدری مطالعه دارم که بدونم امپریالیسم و لیبرالیسم یکی نیست. شاید هر دو بر اساس تفکر سرمایه‌گرایی باشن ولی دلیل نمیشه هر دو اندیشه یکی بشن. همون قدر که اندیشه‌های تروتسکی و استالین یکی نیستند. منشا الهی اخلاق در اندیشه‌های لیبرال فقط بخشی از نگرش نسبت به استقلال تفکری هستش، همان‌طور که همه لیبرال‌ها مذهبی یا ضدمذهب نیستند.

1403/03/13|توسطکورش - کاربر سایت
0

مارکس در سرمایه به درستی استدلال میکنه، تقسیم کار و پیوندِ مناسباتِ تولید با اَشکالِ خاص مالکیت، شالوده یِ ساختاری واقعی رو می‌سازه که منجر به توزیع نابرابر کالاها و عدم دستیابی به ثروت اجتماعی (آنگونه که اسمیت میگه) میشه.بدین سان طبقات اقتصادی و به تبع آن اجتماعی مختلف با منافع مختلف پدید میان. طبقات عمده در جامعه سرمایه داری، در کنار طبقات متوسط و فرودست و تهی دست عبارتند از: سرمایه داران صنعتی(کارخانه داران و سرمایه گذاران و بانک‌ها و ...)، مالکان و زمین داران بزرگ و پرولتاریا (کارگران روزمزد با ساعات کار نیمه وقت یا پاره وقت).اختلاف اجتماعی آنها دراین است که بورژوازی(طبقه سرمایه داری) وسایل و امکانات تولید را دراختیار داره و در مقابل پرولتاریا فقط صاحب نیروی کاره.بنابراین پرولتاریا مجبوره نیروی کارشو مثل یک کالا عرضه کنه و استثمار بشه چون بورژوازی این کالارو ارزونتر از ارزش واقعیش می‌خره (طبق همون اصول عرضه و تقاضا و رقابت و همچنین این واقعیت که ابتکار عمل دستشه چون ثروت دستشه). ساختار و پویاییِ این مناسبات اقتصادیِ زیربنایی و استثمار طبقه یِ کارگر از طریق روبنایِ ایدئولوژیکی مذهب و اخلاقیات و حقوق و دخالت سیاست از طریق نهاد قدرت (قوای۳گانه) اثبات، توجیح، تائید و در صورت لزوم سرکوب میشه (به نفع طبقه سرمایه دار) مارکس میگه (و بدرستی هم میگه) این زیربنایِ ساختاری و کارآمد برای بورژوازی و این روبنایِ ایدئولوژیکی، لوازم و شرایط فرایندهای اقتصادی و علل توزیع نابرابر قدرت و مالکیت، در مجموع آگاهیِ کاذبی بوجود میاره که پرولتاریا را از قیام در برابر طبقه یِ بورژوا (مالکان و سرمایه داران و...) باز میداره. اصطلاحِ دیکتاتوریِ پرولتاریا دقیقاً در این بستره که معنی پیدا میکنه(یعنی قیام در برابر این ساختار زیربنایی و روبنایی که داره این نابرابری و استثمارو از منظر حتی اخلاقی و دینی توجیح و اگه نتونست با قدرتِ دولت سرکوب میکنه) و آن معنی ایِ که طرفداران لیبرالیسم و کاپیتالیسم از اصطلاحِ دیکتاتوریِ پرولتاریا، برضدِمارکس تبلیغ می‌کنند در واقع محتوایی ست که لنین برای این اصطلاح قائل شده و در آثارِ مارکس جایی نداره.

1403/03/14|توسطاشکان نعمت زاده - کاربر سایت
2

کورش ... شما همون کامنت منم درست نخوندی

1403/03/15|توسطاشکان نعمت زاده
1

🖋مارکس 🖋 بزرگترین متفکر تاریخ✒️

1403/02/27 | توسطکاربر سایت
9
|

پیروی از یک مکتب و جنایت پیرو آن مکتب دو چیز کاملا جدا هستند. انسان دارای قوه عقل و تصمیم گیری ست و نهایتا خود راه را انتخاب میکند و جنایت کردن به اسم یک مکتب جهل و عوام فریبی ست ! در جواب کسانی که مارکسیسم را دلیل جنایات استالینی میدانند . والا ما از اول تاریخ به بهانه‌ها و مکاتب مختلف همدیگه رو سلاخی کردیم و نداشتن شعور اخلاقی و دید آگاهانه و دلسوزانه ربطی به مکتب فکری ندارد . انسان در آلودگی اندیشه و قلب خود غرق است!

1403/02/12 | توسطسجاد خانی
11
|
پاسخ ها

برام جالبه که هیچ کدوم از شما استادهای گرامی به ایرادهای گرفته شده کاربر اول جواب نمی‌دید، بلکه دقیقا مثل یک مارکسیست واقعی با توهین و تمسخر سعی می‌کنید فقط از پاسخگو بودن فرار کنید😂. فقط چون یکی با شما مخالف هستش میشه شاه اللهی یا حکومتی، حقا که رمون آرون و راجر اسکروتن شما رو خوب شناخته بود. شمایی که به یک انتقاد ساده اینطوری جواب می‌دید، وای به حال روزی که تصمیم‌گیر یه مملکت بشید. حتما گولاگ‌ها رو با شکوه‌تر از قبل بازسازی می‌کنید و این بورژوازی (مخالف‌هاتون) رو برای اصلاح و تربیت مجدد روانه می‌کنید تا بلکه با فهم بهتر به آغوش جامعه برگردند و در راه تحقق جهان سوسیالیستی شما قدم بردارند. جالبه!

1403/03/10|توسطکورش - کاربر سایت
2

کورش! حالا راستش رو بگو شاه اللهی هستی یا نه؟ شاه اللهی جماعت اجازه نمیده که کار مخالفش به کولاک و گولاک بکشه، در جا حکم رو اجرا می‌کنه.

1403/03/13|توسطکاربر سایت
1

باشه پس فکر نمی‌کنم شما مشکلی داشته باشید به این چند سوال جواب بدید: اول، کجای تفکر لیبرال با نابودی گروه یا طبقه‌ای (مثلا برژوازی) و دادن قدرت مطلق به تمام مردم (لویاتان پنهان) موافقت کرده؟ دوم، بله خیلی از مکاتب می‌تونن رادیکال بشن ولی وقتی یکی میگه که باید نظم جهانی تغییر کنه و تمام سنت‌ها باید حذف و پست‌مدرنیته‌ی امروزی جایگزین اون بشه، این ایدئولوژی دقیق کجاش جای دفاع داره؟ سوم، من نمی‌دونم این از شارلاتانی چه کسانی هستش، ولی میشه لطفا جواب بدید که اگر شما ابزار تولید، تمام منابع طبیعی و کلیت بازار معیشتی جامعه رو در اختیار دولت قرار بدید، دولت دیگه چه دلیلی داره که نسبت به اشتباه‌های خودش پاسخگو باشه!؟ از این خواب کودکانه بیاید بیرون، انقدر مثال نقض درمورد تفکر شما وجود داره که بعضی از روشنفکران لیبرال چندین کتاب نوشتن ولی هنوز جا برای انتقاد وجود داره. اگر نمی‌خواید به عقایدتون ایرادی گرفته بشه، اونو برای خودتون نگه دارید. مرسی

1403/02/14|توسطکاربر سایت
4

سلام جناب ارشدی . به نکات خوبی اشاره نمودید. این کاربرسایت یک شاه اللهی است و خودش را در پشت لیبرال مسلکی و آزادی خواهی ظاهری مخفی نموده.. در حالی که در آرزوی استبداد همایونی مقبور گذشته است.که باید به ایشان گفت زهی خیال باطل . آرامش قبرستانی حکومت گذشته به زباله دان تاریخ پرتاب شده و تجدید آن خواب و خیال است .خواب و خیال.

1403/02/28|توسطکاربر سایت
7

درود من نمیدونم ایشون شاه اللهی باشد یا نه ولی درکل متاسفانه بعضی سلطنت طلب‌ها و حتی دیده شده محافظه کاران رژیم کنونی برای توجیه عقایدشان به خود برچسب لیبرال می‌زنند در صورتی که این‌ها را اصلا در خارج لیبرال نمی‌دانند و خود این‌ها هم هیچجوره دوست ندارن لیبرال صدا بشن.و خودشان را قاطعانه ناسیونالیست می‌دانند و دیگران آن‌ها را محافظه کار اما داخل ایران بعضی از دوستان کم سواد و حتی بعضی طرفدارن رژیم هم خودشون رو لیبرال می‌نامند لیبرال دموکراسی حال حاضر ۱۸۰ درجه با عقاید این‌ها در تضاد هستش

1403/03/02|توسطکاربر سایت
1

خطاب به کاربر سایتی که گفته سوسیالیسم تمام قدرت رو میده به دولت. مارکس هرگز چنین حرفی نزده این از اصول لنینیسم هستش که حکومت شورایی کشور رو حکومت میکنه. مارکس معتقد بود که پرولتریا باید قدرت رو به دست بگیره. خواهشا وقتی سواد کافی در مبحث مورد نظر رو ندارید با اعتماد به نفس تمام نظر ندید. یا در واقع وقتی کتاب رو نخوندید نظر ندید.کاربر سایت دوم هم در جواب کامنت بنده که به درخواست خودم حذف شد متنی نوشت. که باید بگم درست میفرمایید امروزه هر نئونازی به خودش برچسب لیبرال میزنه درحالی که نمیدونه اون لیبرالیسم مورد نظرش از سال ۲۰۰۸ پروندش تا حدودی بسته شده. نئولیبرالیسم حال حاضر ۱۸۰ درجه با عقاید این دوستان به ظاهر لیبرال و آزادی خواه متفاوت هستش

1403/03/02|توسطارشدی - کاربر سایت
4

ترجمه مرتضوی از جلد اول ، هفت سری چاپ شده ( اگر تیراژ ۱۰۰۰ جلد باشه ) میشه ۷۰۰۰ نفر ، جلد دوم ۴ سری ، جلد سوم ۳ سری ! مطمانم اگر مارکس جلدهای بیشتری هم داشت به یک عدد منفی سری میرسیدیم! بنظرم با تمرکز از کتاب‌های فلاسفه مورد علاقه و مورد تنفرتون بخونین شاید که راه به حقیقت بردید!

1403/02/12 | توسطسجاد خانی
2
|
پاسخ ها

چه استدلالی! اولا که فقط جلد اول عامه فهمه و جلد دو و سه خیلی تخصصی میشه برای همین تیراژ و خرید میاد پایین ، نه اینکه مخاطب با خواندن جلد اول پشیمان بشه ! و دوما ،تا بوده همین بوده ، حتی کتابهای عامه پسند هم جلد یکشون پرفروش‌ترین بوده نسبت به بقیه جلدها

1403/02/19|توسطنهنگ بحر - کاربر سایت
5

من یک چیزی رو درک نمیکنم. مارکس تمام دغدغه و فکر و ذکرش کارگر و مردم بود. ولی چرا یه سری میان بهش فحش میدن؟ شما حرفاش رو قبول نداشته باش، ولی واقعا ناراحت کنندست که میبینم یک سری به دلیل اینکه یا در مورد نظرات اون تو فیلم‌ها و مقالات لیبرال‌ها و آمریکایی‌ها بد شنیدن میان بهش فحش میدن. یه سری هم چندان زیاد مطالعه نکردن. یکسری هم حرف حق میزنن و جای تحسین داره. ولی لطفا به این بزرگ مرد توهین نکنید. اون نه انسانی را خوار کرد، نه کشت، نه به کارگری ظلم کرد.

1403/01/02 | توسطعلیرضا یدکی مقدم
17
|
پاسخ ها

ببین داداش گلم من فیلسوفانه زندگی میکنم بزاردلیل فحش به مارکسو برات بگم.....شما اول کتاب پرسش هایی ازمارکس رو بخون...بعد کتاب استالین مخوف رو بخون....کتاب‌های لنین رو بخون و زندگینامه لنین و استالین رو هردو ازمکتب مارکس بودن...اما نتیجه این حذب سوسیالیست کمونیست شد دو دیکتاتوروحشتناک...ببین برادرمارکس برای انتشار مقاله مانیفست کمونیست از پول‌های کارگرهای کارخانه پدر انگلس دوستش استفاده کرد چون فقیربود پس خودشم خیلی به مکتب و راهش ایمان نداشت...کمونیست به شاخه‌های چپ...توده..رادیکال....تقسیم میشه که متاسفانه هر۳گروه افراطی هستن وجامعه را نابود میکنن...دوست خوب من اگه به قول مارکس با برژواها سرمایه داری مبارزه میکردیم...امروز این گوشی تو دست شما نبود...چون سرمایه داران با رقابتی که انجام میدن صنعت تکنولوژی پیشرفت کرد اگه جامعه دست پرولتاریا کارگران اداره میشد یه جامعه بی سواد و پارینه سنگی داشتیم مث کره شمالی....پس خیلی مارکس روپیغمبر نکنیدمکتب مارکسیسم خودش بله خوب هست...مثلا مارکس بک کارعالی که کرد اوردن ماتریالیسم از فویرباخ و اوردن دیالکتیک ولی ازنوع پویاش از هگل بود...حتما کتاب ماتریالیسم دیالکتیک رو بخون...اگه مطالعه زیاد داشته باشین حرفای منو دنبال کنید و بدونید چی گفتم قطعا اینقدر چنداتیشه از مارکس دفاع نمیکردین🌱

1403/01/31|توسطسینا - کاربر سایت
6

دوست گرامی، پیرو حرف آقا سینا، من هم می‌خواستم چند مورد رو توضیح بدم. اول، اگر کسی دغدغه‌مند باشه برای هر موضوع‌ای، نمی‌شه گفت که انتقاد (حتی شدید) دیگه بهش وارد نیست، همون‌طور که یک دوستی می‌گفتن: (خطرناک‌ترین آدم‌ها، کسانی نیستند که به دنبال قدرت مادی یا معنوی هستند، بلکه کسانی هستند که با تموم وجود قبول دارند که در مسیر تحقق عدالت اجتماعی حرکت می‌کنند، چرا که اون‌ها همه چیز رو فدای همون عدالت‌ای می‌کنند که می‌تونه با گذر زمان تمام مفاهیم‌ش عوض بشه). دوم، بیشتر دنبال کننده‌های این فرد به دو دسته تقسیم می‌شن، تعداد زیادی فقط به حرف‌هاش گوش داده و اون رو به عنوان بخشی از دانش کسب شده خودشون ذخیره می‌کنند، ولی تعداد کمی هم اون رو بیش از حد جدی می‌گیرن و تلاش می‌کنند که تمام ساختار جامعه رو بر اساس حرف‌هاش بسازند (که نمونه‌هاش عملی شدنش هم کم نیستند). سوم، آمریکا و اروپای غربی نماد لیبرالیسم یا غرب‌گرایی نیستند، همون‌طور که ایران نماد شرق‌گرایی نیست. این جمله غرب‌گرایی بیشتر برای مخالفت با مدرنیته هستش و نه خود غرب (همون‌طور که فت فوبیا به معنای ترس از افراد چاق هستش، در صورتی که منظور اصلی توقف انتقاد از افراد با اضافه‌وزن هستش ولی خب گفتن واژه ترس، به ایدئولوژی شما رنگ و بوی مردمی‌تری میده.) سوم، هیچ انسانی مقدس نیست و همه ما (حتی خود من) باید همیشه از طرف مخالف مورد انتقاد قرار بگیریم تا ضعف‌های خودمون رو بهتر بشناسیم و اونا رو رفع کنیم، نه اینکه با ساکت کردن بقیه روی اونا سرپوش بذاریم. چهارم، اون به دنبال ارائه راه حل‌ای بود که خودش در انجام دادن (سیاست‌مدار بودن یا اداره کردن چیزی) تجربه کافی و صلاحیت درست‌ای نداشت (این ایده‌های این فرد مثل کسی بود که تا حالا کشاورزی نکرده باشه و درمورد کاشت هندوانه و برنج در بیابان نظر کارشناسانه بده). شاید اون انسانی رو به منظور کشتن خوار نکرده باشه، ولی ایده‌ها و نظریه‌هاش باعث مرگ میلیون‌ها انسان بی‌گناه شد (خودش انجام نداده، ولی ایده‌هاش چرا). پنجم، من با حرف شما کاملا موافق هستم و به نظر من هم همه باید قبل از نقد مطالب طرف مقابل رو گوش بدن و بعد انتقاد یا تعریف خودشون رو بیان کنند. ممنونم از این که وقت گذاشتین و مطلب من رو مطالعه کردید.

1403/02/10|توسطکورش - کاربر سایت
4

کارل مارکس ؛فیلسوفی که بلندای قامت علمی اش به آسمان میرسد .

1403/02/23|توسطزاگرس نشین - کاربر سایت
7

نشر لاهیتا ۴۷۰ صفحه در مجموع بیشتر از فردوسه، قطع هر دو هم وزیری ، علتش چیه دوستان

1402/12/13 | توسطسینا عبدوی
3
|

کدوم ترجمه رو پیشنهاد می‌کنید؟

1402/10/12 | توسطمرداس
0
|
پاسخ ها

حسن مرتضوی

1402/10/14|توسطکاربر سایت
3

عجب دلِ خجسته ای دارید که به خودتون اجازه دادید درباره‌ی یک متن تخصصی و پیچیده در زمینه یِ اقتصاد و اقتصاد سیاسی اینهمه لاطائلات بگید. موافق و مخالف، فرقی هم نمی‌کند. متاسفانه حرف مفت زدن، یکی از ویژگی‌های جوامع پیرامونی و توسعه نیافته است.

1402/10/09 | توسطهیچ کَس - کاربر سایت
13
|
پاسخ ها

به بزرگی خودتون ببخشید پروفسور

1402/10/13|توسطکاربر سایت
13

شکی نیست که سرمایه، کتابی فوق‌العاده است. اما به هرحال انتقاداتی به این اثر وارده؛ اول. این اثر ، مثل مابقی آثار فلسفی، در حیطه نظری نیست. بهتره در نظر داشته باشیم که موضوع کتاب، در درجه اول اقتصاد، سیاست و جامعه است. پس مارکس در این اثر برای حوزه پراتیک استدلال کرده. این یعنی ایده‌های این کتاب، هر چه قدر هم منطقی به نظر برسند، باز اعتبار خودشون رو مرهون اعتبار عملی در حوزه جامعه هستند. دوم. منظر گاهی که مارکس برای ایده پردازی و نقد سرمایه داری انتخاب کرده، متأثر از اندیشه‌های هگل هستش. تاریخ گرایی و دیالکتیک. اما فلسفیدن مارکس در چهارچوب تاریخ گرایی، باعث شده که عملاً نیازی به نقد اندیشه مارکس وجود نداشته باشه، چرا که استناد این اندیشه به پویایی تاریخ و حضور انسان در زمینه فرهنگ و تاریخ قومیت خودش، خود از پیش با گذشت زمان این اندیشه رو به دام می‌اندازه. این مشکلی است که به باور من، گریبانگیر دستگاه فکری شماری از برجسته‌ترین متفکرین فلسفه قاره ای، از جمله هگل، هایدگر، فوکو و ... است. در ضمن، مارکس به عنوان یک متفکر باورمند به دیالکتیک، بیش از حد رادیکال هست. از منظر منطق دیالکتیک، اندیشه مارکس صرفاً یک آنتی تز بر چیزی است که آماج نقد مارکس قرار دارد... این البته نظر شخصی بنده است. من به شخصه سوسیالیست هستم و برای آرمان مارکس ارزش زیادی قائلم. اما معتقدم که باید با باور به دیالکتیک در حوزه عملی و عینی، به عقاید هم احترام بگذاریم و با هم در صدد غلبه بر مشکلات جامعه و اصلاح و نجات اون از چنگال بورژوازی برآییم.

1402/09/12 | توسطسلین - کاربر سایت
11
|

سلام و درود ، بعضیا میگن اندیشه‌های مارکس دیگه منسوخ شده و خوندن کتاب هاش دیگه لطفی نداره ، به نظر شما دوستانی که با مارکس و اندیشه هاش اشنا هستید، ایا این حرف درسته ؟ چه توجیحی برای خواندن اندیشه‌های مارکس وجود داره ؟ مطالعه مارکس چه کمکی به ما میکنه؟

1402/09/06 | توسطبهزاد - کاربر سایت
2
|
پاسخ ها

منسوخ نشده سقوط شوروی ربطی به سقوط مارکسیسم نداره

1402/09/09|توسطفریاد - کاربر سایت
16

اگه دنبال جواب این سوال هستین: "چرا اوضاع خرابه و چرا هزار بدبختی داریم؟" جوابش رو تو کامنت‌ها میشه دید. اظهارنظرهای نخوانده، ندانسته، نفهمیده و نسنجیده. اینکه با یک صفحه ویکی‌پدیا خوندن، اظهار نظر می‌کنیم. چه مارکس رو بپسندیم و چه نه، پیرامون او و آثارش گفتن به مطالعه‌ی زیاد و درک و دریافت بالا نیازه. از خودمون شروع کنیم و اظهارنظر نکنیم. بیشتر بخوانیم و بیشتر فکر کنیم.

1402/08/01 | توسطکاربر سایت
32
|

آندره ساخاروف فیزیکدان بزرگ روسی در کتاب خاطراتش، اظهارنظر جالبی درباره سرمایه‌ی مارکس داره و میگه: حجم این کتاب خودش نمونه ای از تظاهر به علم آلمانی‌ها در قرن نوزدهمه و نتیجه تشتت افکار نویسنده است!

1402/07/29 | توسطاشکان نعمت زاده
6
|
پاسخ ها

چه حرف چرت و بی‌پایه‌ای زده.

1402/08/01|توسطکاربر سایت
25

کتاب خاطرات ساخاروف؟! مثل این میمونه که بگید در 600جلد کتاب تاریخ شفاهی هاروارد سیاسیون ایرانی از دم فرموده اند قطوری کتاب سرمایه نشانگر نحیفی اندیشه مارکس است! خوب واقعا چه اهمیتی داره ششصد سیاستمدار مثلا موثر بر شکل گیری تاریخ ایران یا روسیه چه حرفی درباب سرمایه مارکس گفته اند خواه نقد و تحقیر خواه تمجید و ؟! هیچ اهمیتی ندارد. بقول کوهن در کتاب نظریه‌ی تاریخ مارکس هیچ کدام از گزاره‌های فلسفی و اقتصادی و اجتماعی..مارکس به صرف اینکه گزاره مارکس است اهمیت تحلیلی ندارد بلکه ابتدا باید آن را در دستگاه تحلیل فلسفی-و البته تبیین تجربی درباب موارد اقتصادی..-قرار دهیم و سپس نتیجه خواهیم گرفت ارزش دارند یا خیر! و البته جمله اغازین لوکاچ درباب دستگاه روش شناسی مارکس در ابتدای کتاب تاریخ و آگاهی طبقاتی پاسخ مناسبی به این مسائل است که ساخاروف فیزیکدان و فاطی خانم فجازی که صفحه ویکیپدیا سرمایه را نوشته اند به یک اندازه فاقد اهمیت اند بلکه روش شناسی ماتریالیسم تاریخی خود به خوبی می‌تواند مهملات[که خود مارکس از آن بیزار بود اما قطعا از اشتباهات به نظر مهمل هم بری نبود] را از آنچه واقعیات تاریخی است تمیز دهد. مثال ساده این که پولاریزیشن طبقاتی موردنظر مارکس که قرار بود به انقلاب سوسیالیستی منجر شود هرگز شکل نگرفت و در عوض این قطبی شدن فزاینده مورد پیش بینی مارکس شاهد برآمدن طبقات و کتگوری‌های اجتماعی مبهم نظیر طبقه متوسط جدید...بودیم که برخی رندان معتقدند اصولا کار سرمایه داری برای فرار از سرنوشت محتوم تاریخ بود که البته بطور بدیهی مهمل است چنین سخن رندانه ای. به هرحال مارکس از شیطان و فرشته نمایی به یک اندازه بیزار و دور بود و نقد روش شناختی خود آثار مارکس و هر اثر دیگری, قطعا بزرگتریم میراث نظری مارکس برای علوم اجتماعی مدرن است و این نقد اهمیتی به خاطرات ساخاروف یا قطر فلان کتاب و توهمات فانتزی نژادپرستانه و قصه‌های فجازی خواهر مری و عمو اکبر نمی‌دهد. شکرخدا که دکه پوسیده حزب توده به لطف تاریخ و آگاهی بسته شد اما صد حیف دکه حاج مرتضی و رفقا هنوز هم باز.

1402/12/16|توسطفرزاد کایا - کاربر سایت
0

نگاهی به ویدئو(اندیشه‌ی کارل مارکس و فلسفه‌ی مارکسیسم با دوبله فارسی) که زمانش 09:18 است بیندازید. شاید راه گشا باشد.

1402/07/29 | توسطم اِ
0
|

کدوم ترجمه بهتره؟

1402/07/22 | توسطامیر عیوضی
0
|

سلام بنده جلد اول رو دارم قدیمی و فوق العاده مال سال 1352 می‌باشد هرکی خواست در خدمتم 09359939347

1402/05/26 | توسطایران - کاربر سایت
3
|
پاسخ ها

52؟ اولین بار سال 58 با ترجمه اسکندری چاپ شده

1402/09/02|توسطکامران سیاحی
1

سلام شمادرست میفرمائید برای سال۵۲

1402/09/18|توسطکاربر سایت
2

به احتمال چاپ برلین باشه

1402/09/26|توسطکاربر سایت
0