شاهکار حماسی فرانک هربرت.
به جز ارباب حلقه ها، هیچ کتابی را نمی شناسم که با این اثر قابل مقایسه باشد.
یکی از نمادها و ستون های اصلی داستان های علمی تخیلی مدرن.
در اعماق ناخودآگاه بشر، نیازی شدید به جهانی منطقی و معنی دار وجود دارد. اما جهان واقعی همیشه یک قدم جلوتر از منطق است.
راز زندگی، مشکلی نیست که باید حل شود بلکه واقعیتی است که باید آن را تجربه کرد.
ذهن به بدن دستور می دهد و بدن اطاعت می کند. ذهن به خودش دستور می دهد اما با مقاومت رو به رو می شود.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
طرح داستانی کتاب «تلماسه»، ترکیبی از موقعیت های متعارف و کهن الگوهای روایی است.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
در میان همه ی قالب های ادبی، تنها ژانر علمی تخیلی است که به تغییر به عنوان هسته ی اصلی شکل دهنده ی روایت خود می نگرد و داستان را در محیط جدید و جذاب جامعه ای متفاوت نقل می کند.
کتاب شاهکاریه در ژانر خودش. واقعا علاقه مندان به کتابهای علمی تخیلی سنگین ، حتما باید این کتاب را بخوانند. و این رو هم بگم که لازم نیست حتما بعد خواندن این کتاب جلدهای دیگش رو هم بخوانید. چون پایان مناسبی داره. و اقای فروتن فر هم بسیار عالی ترجمه کرده اند.
کاشکی بجای بالا بردن قیمت نسخههای دیگشو ترجمه کنید
چقدر گرون شده من خریدم یزمانی ۱۸۰ کاش یکم ناشرادتخفیف میدادن که همچین کتابای جذاب و بارزشی رو افراد بیشتری بخونن
خرداد ماه سال پیش من یه کامنتی با نام کاربری مهدی در انتقاد از ترجمه این کتاب گذاشتم و گفتم قبل خرید این کتاب مطلب «تلماسه : فراموشی مخاطب میان تپههای شن» نوشته آقای پوریا ناظمی رو در گوگل سرچ کنن ولی الان میگم که اشتباه میکردم و ترجمه کتاب واقعاً با توجه به متن اصلی (انگلیسی) کتاب خوبه من خودم الان دارم کتاب دوم (مسیحای تلماسه) رو میخونم و به هر کسی که در خرید کتاب به خاطر ترجمه اش دو دل هستش میگم که کتاب رو بخره البته من خودم نسخه الکترونیک اش رو خریدم چون با خوندن کتاب الکترونیکی راحت ترم دلیل توصیه من به نخریدن کتاب در اون کامنتم به خاطر متضرر نشدن احتمالی خریدار در این اوضاع اقتصادی بسیار بد هستش که متأسفانه الان نسبت به سال قبل بدتر هم شده درسته که من در مورد کیفیت ترجمه این کتاب اشتباه کردم ولی کم نیستن کتاب هایی با قیمت بالا مثل کتاب مؤسسه و بیگانه نوشته استیون کینگ از نشر روزگار که ترجمههای بسیار بدی دارن و خرید اینجور کتابها نتیجه ای جز حسرت خوردن و پشیمونی نداره.
شنیدن کی بُوَد مانند دیدن،بهتر بود همون اول شما به عنوان کسی که داره این نظر رو میده کتاب رو بخونین و بعد نظرتونو بگین،شاید باور نکنین ولی من بخاطر نظر شما و اون دوست عزیزی که این مطلب رو گذاشته بود تو گوگل دو دل بودم برای خریدن این کتاب،لکن خریدم و بسی لذت بردم از خوانش این کتاب،همچنین تشکر میکنم از شما بابت اصلاح نظر شجاعانتون...
بله درسته حق با شماست و خواهش میکنم به نظرم آدم اگه اشتباهی کنه درستش اینه که جبرانش کنه.
سلام ، آخر داستان کتاب چی میشه!؟ اون دختره که توی شکم مادره پُل هست اون منجی اصلیه!؟
شما کتاب رو بخون داستان فیلم با کتاب کلا متفاوت هست
من متاسفانه هنوز خود کتاب رو نخوندم ولی یک سری نقدها دارم نسبت به نحوه چاپ کتاب نکته اول اینکه کتاب کتاب قطور و پر حجمیه و عدم استفاده از جلد کالینگور(جلد سخت)خیانت در حق کتاب و خواننده است چرا که ساختار کتاب به راحتی از بین میره و در دست نگه داشتن اون بسیار سخت میشه همچنین نشر تندیس نه تنها کتاب رو با جلد سخت چاپ نکرده بلکه استفاده از کاغذ سفید تحریر که سنگینه باعث شده دوام کتاب دو برابر قبل برای این کتاب حجیم پایین بیاد و در ردههای بعدی چشم خواننده رو اذیت بکنه و باز هم خواننده برای نگهداشتن کتاب با مشکل رو به رو بشه نکته سوم در رابطه با علائم نگارشیه که واضحا علائم نگارشی در این کتاب ایراد داره من نمیتونم در رابطه با ترجمه و دسترنج مترجم صحبتی بکنم به این دلیل که یک کتاب رو نخوندم کامل و دو با نسخه اصلی مقایسه نکردم ولی واقعا برای این قیمت گزاف و آوازه اسم کتاب انتظار میره که در نحوه چاپ اون تجدید نظر بشه
کتاب به تازگی با جلد سخت و کاغذ بالک چاپ شده و بزودی (بعد نمایشگاه کتاب) قابل سفارش خواهد بود.
فقط جلد اولش ترجمه شده؟
نه دو تا جلد دیگه هم داره
تا امروز جلد ۱ تا ۳ ترجمه شده ولی کلا ۶ جلد هست
یه مساله ای در رابطه با ترجمه این کتاب بگم که گویا خیلیا باهاش مشکل داشتن. به نظر بنده ترجمهی آقای فروتن فر یکی از بهترین ترجمههای کتابای ادبی در 20 سال گذشته هست. نیگا کنین، لحن کتاب واقعاً لحن خاصیه یعنی حتی در آمریکا هم که اولین بار چاپ شد، به علت کثرت کلمههای عربی (یا حتی کلمه هایی که یه جورایی از عربی ساخته شده بودن) خوندنش با یه سری مشکلات خاص همراه بود. نه اینکه کتابی ثقیل و غیرقابل خوندن و شدیداً متکلف باشه ولی خب اون سادگی هیچ وقت درش نبود. البته از دید کسایی که انگلیسی زبان مادریشون هست، چالشهای خوندن کتاب واقعاً شیرین بوده گویا. این مساله ای هست که آقای شهرابی هم توی مقدمه ش بر "فرزندان تلماسه" بهش اشاره کرده که بعضی عبارتها رو که میخونده نمیدونسته مشکل از سطح انگلیسیش بوده یا اینکه واقعاً جمله سخت فهمه. تا این که به گفته ش خودش با "کمک بیشمار از اینترنت" کار رو حل میکرده. در رابطه با انتخاب یه سری کلمهها هم باید بگم که دست مترجم واقعاً بسته بوده. مثلاً لقب پُل توی کتاب که حرّه مردا باهاش خطابش میکنن "مهدی" هست که خب مسلماً باعث سانسور توسط ارشاد میشده. اینجا مترجم از کلمهی "هوشیدر" استفاده کرده که با توجه به اشاره ش به آیین زرشتی واقعاً جالبه. مشابه ش روی توی "جهاد باتلری" داریم که به "کروساد باتلری" ترجمه شده. تا دلتون بخواد از این اصطلاحات عربی-اسلامی توی مجموعهی تلماسه پیدا میشه که با توجه به علاقه شدید فرانک هربرت به فرهنگ عربها و فرهنگ اسلامی عجیب نیست.
من این مجموعه رو خوندم و هم فیلمشو دیدم و بابد بگم هر دوتاش محشر بود خیلی عالی بود ولی کتاب متن خیلی سنگینی داره و نویسنده یعالمه کلمه ابداعی اضافه کرده، به همین خاطر بهتره اول فیلم رو ببینید تا با فضای داستان و کلمات بیشتر اشنا بشید و بعد بیاید سراغ کتاب هم فیلم و هم مجموعه خیلی قشنگ بودند و جزو بهترینها هستند
کتابی نه چندان گیرا که مبلغ ایینهای شیطان پرسی است
بردادر چرا مغلته میکنی اول اینکه کتاب شاهکار است و اگر بتوانی در دنیایش غرق شوی بیرون آمدن دشوار است و2 اینکه شیطان پرستی چیست کجای کتاب شبطان پرستی داشت اتفاقا کتاب به دین اسلام و مذهب شیعه اشارات بسیاری کرده و حتی جواب سوالات عقیدتی بسیاری در خود نهان کرده پس اینکه شما کتاب را به درستی نخوانده اید را گردن نویسنده نینداز ( البطه مترجم هم به درستی ترجمه نکرده ولی قابل قبول است)
بزرگوار شما اصلا منظور فیلم رو نگرفتی! کلش درباره رهایی از تقلید کورکورانه از کلیشه هاست
دوستان چرا نمیگیرید اتفاقا این فهمیده منظور کتاب رو و چون کتاب و فیلم دینها رو بعنوان یکچیز ساخته بشر و در اکثر موارد باعث بدبختی و جنگ و کشتار بیشتر میشه بهش میگه شیطان پرستی مواجه تراز یک متعصب که شست و شوی مغزیش هم با موفقیت انجام شده
تلماسه مهم است چون علاوه بر کتابی علمی تخیلی ، کتابی کاملا فرهنگی است. تلماسه مهم است چون یکی از آثار آنتی کراست (منجی ستیز) در آن به شدت قابل رویت است . و البته رندانه ای به نعل وارونه منجی گرایانه و جبهه حق مینمایاند. بر اندیشه من فرانک هربرت چه در جلوههای مستور و چه در جلوههای آشکار دین و قوم یهود را در غالب مسیحایی پیشکش خوانندگان خود میکند . کتابی سراسر نماد . و عبارت مقدس مسیحی ( پدر، پسر، روح القدس)، تبدیل به (مادر،پسر، لسان الغیب) میشود، پل بیشتر تحت سرپرستی مادر خود است و بر اساس تلمود(تورات شفاهی) وراثت خون یهود از مادر اصل است . و طبق قانون اسرائیل یهودی کسی است که مادر ، مادر بزرگ و جد مادری او پیرو دین یهود باشد [مدرسه بنه جسریت دخترانی را پرورش میدهد که با وصلت با خاندانهای خاص منجی عالم را متولد کنند] و غیرت نژادی پل در هر صفحه کتاب کاملا مشهود است . خاندان آتریدیس به حکم امپراطور به سیاره ای سراسر بیابان و لم یزرع منتقل میشود [ یکی از اسطورههای دین یهود سرگردانی در بیابان به امر یهوه است] یکی از بزرگترین گناهان بنی اسراییل گرد آمدن این قوم در غیاب حضرت موسی(ع) حول گوساله سامری و پرستش آن بود[تاکید کتاب بر مجسمه گاوی که پدر دوک لیتو را کشته] پل و مادرش هنگامی که وارد محدوده زیستی حره مردان میروند آنها را سوار بر کرمهای غول آسا مییابند و هنگامی پل در برابر آنان جلوه ابرانسان میگیرد یکی از آنها در برابرش آرام میگیرد و سوار بر آن میشود و هنگام فتح آراکیس نیز سوار بر اونهاست .[ در مکاشفات یوحنا آمده دو هیولا برای یاری ضد مسیح ظهور میکنند . یکی از دریا بیرون میآید و دیگری از دل زمین]( دکتر لیت کاینز هم در جایی از رمان خود و مردمش رو بنده ماسه کرمها میخواند و آنها به پل در فتح آراکیس خدمت میکنند). به بیان فرانک هربرت شخصیت پل آتریدیز از توماس ادوارد لورنس الهام گرفته شده کسی که عامل استعمار در غرب آسیا بوده. فرانک هربرت تلاش میکند مذهب را خرافه ای بداند که از جادوی شنها برخاسته که از نگاه جامعه شناسانه این ایده ای کاپیتالیستی و مایههای امپریالیستی دارد.هربرت در جایی بیان کرده حال و هوای جغرافیای بیابانی انسانها را دچار توهمات مسیحایی میکند و بر همین تصور ادیان ابراهیمی را زاییده ذهن و نگار میخواست با خلق یک اثر ادبی بر عقاید دینی ریشخند بزند
این متن چرا همه جا هست؟
شما اشکالی دیدی؟ نقدی داری؟ یا چون شاید دستش خورده و دوبار ثبت شده ناراحتی؟ متن مخصوص کتاب تلماسه نوشته شده چطور میتونه همه جا باشه؟
تلماسه مهم است چون علاوه بر کتابی علمی تخیلی ، کتابی کاملا فرهنگی است. تلماسه مهم است چون یکی از آثار آنتی کراست (منجی ستیز) در آن به شدت قابل رویت است . و البته رندانه ای به نعل وارونه منجی گرایانه و جبهه حق مینمایاند. بر اندیشه من فرانک هربرت چه در جلوههای مستور و چه در جلوههای آشکار دین و قوم یهود را در غالب مسیحایی پیشکش خوانندگان خود میکند . کتابی سراسر نماد . و عبارت مقدس مسیحی ( پدر، پسر، روح القدس)، تبدیل به (مادر،پسر، لسان الغیب) میشود، پل بیشتر تحت سرپرستی مادر خود است و بر اساس تلمود(تورات شفاهی) وراثت خون یهود از مادر اصل است . و طبق قانون اسرائیل یهودی کسی است که مادر ، مادر بزرگ و جد مادری او پیرو دین یهود باشد [مدرسه بنه جسریت دخترانی را پرورش میدهد که با وصلت با خاندانهای خاص منجی عالم را متولد کنند] و غیرت نژادی پل در هر صفحه کتاب کاملا مشهود است . خاندان آتریدیس به حکم امپراطور به سیاره ای سراسر بیابان و لم یزرع منتقل میشود [ یکی از اسطورههای دین یهود سرگردانی در بیابان به امر یهوه است] یکی از بزرگترین گناهان بنی اسراییل گرد آمدن این قوم در غیاب حضرت موسی(ع) حول گوساله سامری و پرستش آن بود[تاکید کتاب بر مجسمه گاوی که پدر دوک لیتو را کشته] پل و مادرش هنگامی که وارد محدوده زیستی حره مردان میروند آنها را سوار بر کرمهای غول آسا مییابند و هنگامی پل در برابر آنان جلوه ابرانسان میگیرد یکی از آنها در برابرش آرام میگیرد و سوار بر آن میشود و هنگام فتح آراکیس نیز سوار بر اونهاست .[ در مکاشفات یوحنا آمده دو هیولا برای یاری ضد مسیح ظهور میکنند . یکی از دریا بیرون میآید و دیگری از دل زمین]( دکتر لیت کاینز هم در جایی از رمان خود و مردمش رو بنده ماسه کرمها میخواند و آنها به پل در فتح آراکیس خدمت میکنند). به بیان فرانک هربرت شخصیت پل آتریدیز از توماس ادوارد لورنس الهام گرفته شده کسی که عامل استعمار در غرب آسیا بوده. فرانک هربرت تلاش میکند مذهب را خرافه ای بداند که از جادوی شنها برخاسته که از نگاه جامعه شناسانه این ایده ای کاپیتالیستی و مایههای امپریالیستی دارد. هربرت در جایی بیان کرده حال و هوای جغرافیای بیابانی انسانها را دچار توهمات مسیحایی میکند و بر همین تصور ادیان ابراهیمی را زاییده ذهن . او انگار میخواست با خلق یک اثر ادبی بر عقاید دینی ریشخند زد
لطفا اگه کتابو نخوندین از ترجمه پشت جلد نظر ندین. من کلا خوندم این کتابو بله درسته اولاش یکم سختته به این نثر عادت کنی ولی بعد یکم خوندن خیلی روون میفهمی چی به چیه. لطفا تو نظر دادنتون خیلی دقت کنید چون ممکنه یکی بخاطر نظر شما از خریداری یا نخریدن کتاب منصرف بشه. ممنون
قبل خرید در گوگل این مطلب رو جست و جو کنید «تلماسه : فراموشی مخاطب میان تپههای شن - پوریا ناظمی» تا متوجه بشین که چرا نباید این کتاب رو با این ترجمه بخرین.
این نقد از همون ابتدا هم در جامعه مخاطبان ادبیات علمی-تخیلی سر و صدا کرد. اما نکتهای که باعث شد این نقد تاثیری روی فروش نداشته باشه رو باید ذکر کنید. ۱-در این نقد به طرز فجیعی نگارنده سعی در تخریب اعمال ناشر داشته و عملاً خیلی جاها به نظر مسئله فقط ترجمه تلماسه نبوده و بلکه خبر از کینهای عمیقتر میده. ۲-فندومهای ایرانی تلماسه با بررسی اثر، تک تکشون بر غنای ادبی ترجمه مهر تایید گذاشتند. با بررسی ترجمه این اثر(و همچنین تیتوس گرون) به توانایی بینظیر مهیار فروتنفر در ترجمه پی میبرید. ۳-نقد مذکور به دو بخش اسامی خاص و سانسور تقسیم میشه. نگارنده خودش همچنین اعلام کرده بخش اسامی خاص رو سلیقهای میدونه و به عنوان ایراد بیانش نکرده (چه بسا در این مورد با تعدادی موافق هم هست). از طرف دیگه سانسور کلمات به اون شدت نیست و ما درگیر دو سه کلمه هستیم که خب همونطور حسین شهرابی اذعان داشته؛ اگر این کلمات تغییر نمیکردن کلاً اثر چاپ هم نمیشد. در عین حال مترجم تمام تلاش خودش رو هم کرده تا با جایگزین کلمات همتراز، بار معنایی رو ثابت نگه داره. نهایتاً از این نقد چندین سال میگذره و چندین نقد هم بر همین نقد در گروههای تلگرام نوشته شده. بعضاً ریویوهای گودریدز هم به خوبی نشون دادن که این نقد، اغراق شده هست. ترجمه فعلی و موجود، کاملاً عصاره اثر هربرت رو به دوش میکشه و بسیار به دور از انصافه که با عباراتی چون "چرا نباید این کتاب رو با این ترجمه بخرین" سعی در فنای اون داشته باشیم. این ترجمه در کمال خودشه؟ خیر، چند مورد سانسور داره که همه ازشون باخبر هستند و کسی هم ندونه راحت با یک سرچ ساده متوجه میشه. اما جالبه که هیچ فردی به این موضوع که مترجم، جز در همین مورد، در باقی موارد خارقالعاده کار کرده اشاره نمیکنه. نثر هیولاگونه هربرت رو بسیار منظم و درست برگردونده. بله ترجمه در کمال خودش نیست و لازمه از سانسور دو سه کلمه خبر داشته باشید. فقط و فقط همین! حالا واقعاً نباید بخریمش؟ تلماسه رو فراموش کنیم؟ یا بریم سراغ متن اصلی؟ مگر همه توانایی خوانش متن سنگین و ثقیل هربرت رو دارن؟ خیلیها از پس نسخه فارسی هم بر نمیان (که باز نشون میده مترجم نثر رو وفادارانه منتقل کرده). این نسخه عالیه و ترجمهای والاتر از این منتشر نخواهد شد. بخونید و الکی سعی در تخریبش نداشته باشید.
من نمیدونم چرا شما فکر کردی من از این کامنتم قصد و غرضی دارم و میخوام این ترجمه رو تخریب کنم ، حالا خوبه منم بیام بگم شما داری واسه این ترجمه بد (از نظر من) بازاریابی میکنی؟ به نظر من کسی که مشتاق مطالعه این کتابه از همون خلاصه پشت کتاب هم میتونه متوجه بشه ترجمه کتاب چطور هستش و اصلاً این ترجمه قابل فهمه یا نه؟ وقتی نشه یک ترجمه رو خوند اون ترجمه به چه دردی میخوره؟ به نظر من این کتاب قطعاً میتونست به صورت بهتری (روان تری) ترجمه بشه تا واسه اکثریت مخاطبین قابل فهم باشه ، به نظر من خود حسین شهرابی اگه این کتاب رو از قسمت اول ترجمه میکرد طرفدارها راضیتر بودن... البته حالا که شما گفتین این ترجمه اون طوری نیست که من تصور میکردم سعی میکنم بخونمش.
من به هیچ وجه قصدم برچسب زدن به شما و کامنتتون نبود. اگر پیام من چنین برداشتی ایجاد کرده ازتون صمیمانه عذر میخوام. در رابطه با روان بودن ترجمه هم باید به نثر زبان اصلی کتاب توجه کرد. نثر هربرت نثر سختیه. البته بیش از این که سخت باشه "متفاوت" عه ولی به هر حال نثر روتینی نیست. به طبع مترجم هم همون نثر نویسنده رو باید منتقل کنه. روانسازی نثری که بای دیفالت سخت باشه در واقع خیانت به اثره؛ انگار اثر دیگهای خونده شده و نه چیزی که نویسنده نوشته بوده. همین "فرزندان تلماسه" که حسین شهرابی ترجمه کرده اونقدرها روان نیست. هرچند دلیل این که نسبت به تلماسه روانتره اینه که متن اصلی سادهتره. سری تلماسه هر جلد نثرش مقداری سادهتر میشه. تلماسه و مسیحای تلماسه که هردو رو آقای فروتنفر ترجمه کردن رو بررسی کنید و میبیند که مسیحا نسبت به جلد اول متن سادهتری داره. واقعیت اینه که تلماسه از همون ابتدا هم برای مخاطب عامتر ادبیات ژانری نبوده. مخاطب انگلیسی زبان شاکی هم کم نداره. مخاطبی که دنبال متن روانتر و ساده شده است باید بدونه که داره چیزی جز فرانک هربرت میخونه. اگر با این نثر کنار نمییاد؛ خب شاید مخاطب هربرت نیست. لازم نیست حتماً همه از این اثر لذت ببرن. همین تنوع سلیقهها در قدم اول باعث خلق این حجم از آثار شده. پیروز باشید.
اقای مهدی کسیکه نیاز داره همه چی ساااده و بشدت روان باشه مخاطب این کااب نیست بهمین راحتی وقتی متنی پیچیده س و مال ۱۹۶۵ اونم در ژانر علمی تخیلی با چاشنی تاریخ خیلی واضحه که خیلی ساده و روان نمیشه شما کتابهای ساده و روان بخونید مشکلی نیست
یه کتاب عالی با جهانسازی بینظیر. ترجمه هم خوب بود ولی بعضی از واژگان بهخاطر دلایل مشخص تغییر داده شده.
یه کتاب عالی با جهانسازی بینظیر. ترجمه هم خوب بود ولی بعضی از واژگان بهخاطر دلایل مشخص تغییر داده شده.
درود درمورد این کتاب نکاتی وجود داره که خواستم بهش اشاره کنم، این کتاب پر از جملات بی روح و خسته کننده است که تجمیع لحظه به لحظه اشان روایت داستان رو تبدیل به فضای خفه کننده میکنه، این مسئله باعث میشه که احساس کنید در اینجا هیچ چیز طبیعی نیست، و خوب چنین مشکلی برای کتابی که سعی در خلق دنیایی در ابعاد میان ستاره ایی دارد، قطعا ارتباط با اون رو از شما سلب میکنه، چون جدای از جنس جملات، فیلتری که هربرت بر سر راه تک تک کلمات گذاشته است، متن رو به یکنواختی کسالت باری میل داده تا هر چه بیشتر ساختگی بودن آنها ذوق مخاطب رو برای خوندش کور کنه. از طرف دیگه هم شخصیتهای داستانی این کتاب کمتر انسان و بیشتر در قالب کهن الگوهای مشخص جا میگیرند، این موضوع برای زمان انتشار کتاب شاید چندان قابل توجه نبوده باشه، اما در دنیای مدرن امروز با کیفیت شک و تردید در مورد منطقهای درست و غلطی که وجود داره، این کتاب تبدیل میشه به کالایی مصرفی که تاریخ انقضاء اش گذشته باشه.
سلام میشه راهنمایی فرمایید که اول فیلمشو ببینم یا کتابو بخونم؟ ممنون
اقتباسی که دنی ویلنوو از تلماسه انجام داده به شدت شکوهمنده و تونسته روح اصلی اثر رو به زیبایی تمام منتقل کنه. اما از طرفی باید توجه کنید که تلماسه یک شاهکار ادبیه. یعنی با کاغذ و کلمات پیوند خورده؛ برای همین هرچقدر هم که حرفهای اقتباس انجام بشه(مثل کار ویلنوو) باز هم به پای اثری که ژنش در کاغذ نفوذ کرده نمیرسه. اگر قیمت کمتری داشت قطعا میگفتم اول کتاب، ولی با این قیمت، فیلم رو اول ببینید که هم هزینه و هم زمان کمتری ازتون میگیره. اگر خوشتون اومد کتاب رو هم در مرحله دوم تهیه کنید. توجه کنید که متن سختی هم داره.
بطور عجیبی لذت بردم تلماسه درکنار کوواتشاهکش و نغمهیخوآتش تبدیل به یکی از محبوبترین کتابام شد واقعا پیشنهادش میکنم درکنارش یه دست مریزاد هم به اقای فروتنفر بگم که واقعا هیچی کم نذاشت توی ترجمه با وجود متن فوقالعاده سنگین زبان اصلی
خیلی خوبه حتما بخوانید:)