بیشتر داستان ها درون مایه ی عاشقانه دارند، عشق هایی به فرجام نرسیده، شکست خورده و بیش تر شخصیت های کتاب وهم زده اند، اسیر دیروزشان و دایم در حال رفت و برگشت بین دو عالم خیال و واقعیت. میثم کیانی با تردستی توانسته داستان هایی اغلب خوادنی بنویسد. نه دچار ادا اطوارهای پست مدرنیستی شده که خواننده را پس از به پایان بردن داستان گیج و منگ برجا بگذارد و نه داستانی خطی و کلاسیک نوشته که از الف شروع و به ی ختم بشود. نثر و زبان داستان ها اغلب دل نشین اند و بدون کمترین سکندری و هر داستان زبان مناسب خاص خودش را دارد. این را هم بگویم که نویسنده ی «دوربرگردان» با انتخاب عنوان هایی بکر برای داستان هایش نشان می دهد نه تنها به اهمیت عنوان داستان آگاه است بلکه در انتخاب اش سلیقه ای تام به خرج می دهد.
کتاب دوبرگردان