1. خانه
  2. /
  3. کتاب خیرالنساء

کتاب خیرالنساء

پیشنهاد ویژه
3 از 1 رأی

کتاب خیرالنساء

Kheyr-alnesa
انتشارات: هرمس
٪20
78000
62400
معرفی کتاب خیرالنساء
"خیرالنساء" به قلم "قاسم هاشمی نژاد" داستانی است بلند از این نویسنده ی فقید که نوشتارهای برآمده از قلم او در زمره ی بهترین آثار ادبیات فارسی معاصر قرار می گیرد. این اثر که بعد از سال ها تجدید چاپ شده، قصه ای است از سرگذشت مادربزرگ او که "خیرالنساء" نام دارد و "قاسم هاشمی نژاد" به شیواترین شکل ممکن، این داستان دلنشین عارفانه را از زندگی "خیرالنساء" به رشته ی تحریر در آورده است. سبک روایت اثر از رمز و رازی منحصر به فرد برخوردار است و نثر آن افسون کننده و زیباست.
"خیرالنساء" که یک زن روستایی است، در روزی که بر اساس سنت دیرینه ی مردم طبرستان روز مارمه نام دارد، در حالتی که میان خواب و رویاست، پسرکی سپیدپوش را می بیند. پسرک در این احوال وهم آلود به او کتابی می دهد و بعد از این دردی در گیجگاه "خیرالنساء" جا می گیرد. این درد در سر، به دستان او خاصیت شفابخشی می دهد و از آن به بعد "خیرالنساء" با ترکیبی از علم غیب و طب سنتی، بیماران مختلفی را مداوا می کند.
اما عمر طولانی "خیرالنساء" او را به روزهایی می رساند که نوگرایی و منسوخ شدن آداب سنتی، سبب می شود تا "خیرالنساء" از طبابت منع شود. پسرکی که یک روز جلد تیماج به دست آمده بود، باز بر می گردد و این بار آن را با خود می برد. بردن همانا و پریدن درد از سر "خیرالنساء"همانا. درد اما درد دانش و درد زندگی بود و این چنین قصه ی "خیرالنساء" به سر آمد.
"قاسم هاشمی نژاد" موفق شده در این اثر فضایی رازگونه و مبهم بیافریند که حالت های عرفانی این زن حکیم، در آن به خوبی جلوه کند.
درباره قاسم هاشمی نژاد
درباره قاسم هاشمی نژاد
قاسم هاشمی نژاد (زادهٔ ۱۳۱۹ در آمل – درگذشتهٔ ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ در تهران) نویسنده، روزنامه نگار، مصحح و مترجم ایرانی بود. او در دههٔ ۱۳۴۰ در روزنامهٔ آیندگان نقد ادبی می نوشت و در سال ۱۳۵۸ یکی از بهترین رمان های پلیسی ایران را با نام فیل در تاریکی نوشت که مشهورترین اثر وی نیز به شمار می رود.مادربزرگ وی خیرالنساء هاشمی نژاد زنی بود روستایی از شهر آمل استان مازندران که قاسم هاشمی نژاد زندگی وی را در پوششی رازآمیز در داستان «خیرالنساء (۱۲۷۰–۱۳۶۷): یک سرگذشت» خود نوشته است.وی از دراویش نعمت اللهی گنابادی بود و مورد لطف بزرگان این سلسله قرار داشت.او در ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ شمسی، بر اثر عفونت ریه و سرطان در تهران درگذشت.
قسمت هایی از کتاب خیرالنساء

به خواب پیری دید نورانی. دلْ دلْ کنان قدم پیش گذاشت و پا - بی اختیار- پس کشید. آبگیری میان او و پیر فاصله می داد، کران تا کران روشن از نورش. غصه اش شد. ماهیان گویا دعوتش به آب می نمودند، خوشه های نور در دهن. پیر پانهاده بر گرده ی دو ماهی آب می برید، می آمد، تا این سوی کرانه. خیرالنساء پیش پای پیر لب آب زانو زد. دامنش گرفت و بی طاقت از غم نادانی و ناتوان گریست، زار زار. پیر مشتی آب به صورتش زد. به لبخندی نوازشگر دل قرصیش داد. انگشت اشاره میان دو چشمش کشید. دوباره سوار بر مرکب لغزانش می رفت. بدرودگوی در پی اش ماهیان بدرقه.

مقالات مرتبط با کتاب خیرالنساء
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب خیرالنساء"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

زندگی نامه مادربزرگ نویسنده با نثری کهن و کمی دشوار و مسجع

1400/01/20 | توسطپویا صدوقیان
0
|