شوپنهاور در این کتاب انسان رو جانوری شرور تمام عیار معرفی کرده، جمهوری رو به کلی زیر سوال برده و تنها نظام حکومتی ایده آل رو پادشاهی موروثی با چاشنی استبداد معرفی می کند. تقدیرباوری و جبرگرایی را از لحاظ نتیجه یکسان دانسته و میگوید آن چیزی رخ می دهد که باید رخ دهد.
هیچ حیوانی هرگز فقط با هدف عذاب، دیگری را عذاب نمی دهد، اما انسان این کار را می کند، و این همان ویژگی شیطانی در شخصیت اوست که بسیار بدتر از حیوان است
هدف دولت ایجاد بهشت احمقان است و این با هدف واقعی زندگی یعنی رسیدن به شناختی از اینکه اراده در طبیعت هولناکش واقعا چیست تضاد مستقیم دارد
هر کمال بشری متناظر نقصی است که با خطر مشتبه شدن با آن روبه رو است
آنچه در ملأ عام انکار می شود، در خلوت مهر تأیید می خورد
فلسفه ی شوپنهاور با نامگذاری و پرداختن به نیرویی بنیادین در همه ی انسان ها آغاز می شود؛ نیرویی که به عقیده ی او، قدرتمندتر از همه ی نیروهای دیگر است
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
کتاب جالبی هس با کلی نکات تامل برانگیز منتها ترجمه خیلی خوب نیس و از کلمات سخت استفاده شده توش که درک بعضی جملات رو سخت میکنه
بخشی از تفکرات جذاب شوپنهاور که خواندنش رو به علاقمندان فلسفه توصیه میکنم
سخت فهم این کتاب
یک کتاب خواندنی و تامل برانگیز.... عالی بود