داستانی جهانی درباره ی دوستی.
یک رمان کوتاه جسورانه درباره ی از دست دادن معصومیت در آلمان قبل از جنگ.
یک اثر کلاسیک فراموش شده و رمانی با ارزش های جهانی.
قضیه ی هیتلر چیزی بیشتر از یک بیماری گذرا نیست. چیزی مثل سرخک است که با بهبود وضع اقتصادی کشور از بین خواهد رفت. واقعا فکر می کنید که هم میهنان کسانی چون گوته و شیلر، کانت و بتهوون، تسلیم این مزخرفات خواهند شد؟
در آغاز جرأت نمی کردم دست به کار بشوم و چیزی بنویسم، چون بی پول بودم. اما اکنون که پولدار شده ام، جرأت نمی کنم چیزی بنویسم، چون می ترسم نتوانم.
اعتقادم این بود که پیش از گفت و گو با هر آلمانی باید درباره ی گذشته اش مطمئن شد. از کجا معلوم که مخاطب شما دستش به خون دوستان و خویشاوندانتان آلوده نباشد؟
«قبل از آشنایی با تو آدم تنهایی بودم و اگر تو طردم کنی ، از آن هم تنهاتر میشوم» در خواندن کتاب تردیدی به دل راه ندید😓
یکی از قشنگترین کتابایی بود که خوندم😭 من با این که حدس زدم اخرشو ولی بازم شوکه شدم 😭 قلبم تیر میکشه . کتاب خیلی لطیفی بود😭
یک کتاب در قالب مینیرمان در ژانر خودزندگینامه - درام که خیلی قشنگ لحظات رو توصیف کرده و اون وایب قدیمی خودش خیلی زیبا حفظ شده.✨ صفحات اول یکم اسامی قلمبه سلمبه آلمانی میبینید ولی بعدش اوکی میشه. و ترجمه بااینکه اشکالات خیلی ریزی داره، اما به شدت روونه و کاملا روانخوانه.
داستان خوبی داشت ولی چند خط اخر کتاب مثل یک تیر قلبم رو از وسط باز کرد جوری که بعد تموم کردنش تا ۲ روز تو فکر پایانش بودم که چرا؟ واقعا چرا؟ احتمالا شما هم مثل من و همه ادم هایی که کتاب میخونن بعضی وقتا میرید و چند خط اخر کتاب رو میخونید در حالی که هنوز اولای کتابید ولی لطفا برای این کتاب این کار رو نکنید !
پایانش اشک منو درآورد ، فوق العاده بود.
گذری به تاریخ، رد دلِ یک رفاقت تلخ
یک از کتابای خوبه نشر ماهی.دوسش داشتم و خوندنش رو پیشنهاد میکنم.پایان بندی کتاب عالی بود
مشترکات این کتاب با گیرنده شناخته نشد زیاده... ولی حسی که آخر هرکدوم از کتابا داری خیلی متفاوته...
خیلی قشنگ بود 😍 و غمگین 😭
داستانی متوسط با پایان بندی فوق العاده
ببخشید میتونم از برداشت و نظراتتون راجب این کتاب استفاده کنم
بخشی از کتاب: تنها چیزی که میدانستم این بود که آلمان همواره میهن و خانهی من بوده و خواهد بود، و یهودی بودنم در نهایت به همان اندازه بی اهمیت است که کسی به جای موی بور، موی خرمایی داشته باشد. برداشت من من چنین بود که ما پیش از هر چیز از اهالی سو آب هستیم، و پس از آن نوبت به هویت آلمانی مان، و سرانجام به هویت یهودی مان میرسد...
این داستان در اشتوتگارت و در اوایل دهه 30 میلادی اتفاق میفته. زمانی که حزب نازی به قدرت رسیده. شخصیتهای اصلی این داستان دو پسر 16 ساله ( هانس-یهودی و کنراد- پروتستان)هستند. رابطه دوستی پر فراز و نشیب این دو به خوبی به تصویر کشیده شده و نقش سیاست، تاریخ و جبر زمانه به خوبی در این داستان بیان میشه. داستانی گیرا همراه با پایانی غافلگیر کننده. ترجمه عالی مهدی سحابی هم لذت خواندن کتاب رو مضاعف میکنه.