کتاب آتش بازی

Rock Springs
مجموعه داستان
کد کتاب : 2235
مترجم :
شابک : 978-964-209-131-7
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 256
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1987
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

شرط بندی سگی
Rock Springs
راک اسپرینگز
کد کتاب : 26551
مترجم :
شابک : 978-9643748937
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 297
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1987
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب آتش بازی اثر ریچارد فورد

کتاب آتش بازی، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی ریچارد فورد است که نخستین بار در سال 1987 به چاپ رسید. فورد در داستان های جذاب این مجموعه، به جریان زندگی در غرب آمریکا می پردازد و امیدها، یأس ها و تنهایی های مردم ساکن در آن منطقه را با هنرمندی تمام به تصویر می کشد: مردی فراری که به همراه دخترش و نامزد نه چندان خوشحالش با خودرویی سرقتی در وایومینگ جاده را طی می کند؛ پسری که شاهد از هم پاشیده شدن خانواده اش در شبی عجیب و خشونت آمیز است؛ و دو مرد و یک زنی که در میخانه ای برای هم داستان تعریف می کنند و شانس خود را به آزمایش می گذارند. کتاب آتش بازی، شاهکاری در داستان سرایی است که نثر موجز، جذاب و پراحساس فورد، آن را به اثری به یاد ماندنی تبدیل کرده است.

کتاب آتش بازی


ویژگی های کتاب آتش بازی

ریچارد فورد برنده ی جایزه پولیتزر سال 1995

ریچارد فورد
ریچارد فورد، زاده ی 16 فوریه ی 1944، نویسنده ای آمریکایی است که در سال 1996، جایزه ی پولیتزر داستان را از آن خود کرد. فورد در جکسون می سی سی پی به دنیا آمد. او مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه ایالتی میشیگان و مدرک کارشناسی ارشد هنرهای تجسمی را از دانشگاه کالیفرنیا دریافت نمود. فورد قبل از نگارش اولین رمان خود در سال 1976، برای «اسکوایر» و «نیویورکر» داستان کوتاه می نوشت. او جایزه های ادبی متعددی دریافت کرده و عضو انجمن نویسندگان آمریکا است.
نکوداشت های کتاب آتش بازی
Stunning.
خیره کننده.
The New York Times

Rock Springs is the very poetry of realism.
کتاب آتش بازی، شاعرانگی رئالیسم است.
Joyce Carol Oates, author

It confirms Ford's place among our finest writers.
این اثر جایگاه فورد را در زمره ی برترین نویسندگان آمریکا به تثبیت می رساند.
The Times

قسمت هایی از کتاب آتش بازی (لذت متن)
لبخندی به من زد، نه آن لبخند نگران و آشفته ای که قبلا داشت، بلکه لبخندی که نشانه از رضایتش بود. و به یاد نمی آورم که دوباره به من چنین لبخندی زده باشد.

نمی دانم چه چیزی باعث می شود آدم ها کارهایی که می کنند را انجام بدهند یا خود را با نام ها و تصورات کنونی شان بشناسند. فقط این را می دانم که برای درک این چیزها و نظر دادن درباره ی آن ها، باید زندگی آن فرد را تجربه کرده باشی.