شاهکاری طنزآمیز.
رمانی شایان توجه، شاعرانه و جادویی.
جذاب.
نقشه ی مرگم را با دقت طراحی کردم؛ برعکس زندگی ام، که به رغم تمام تلاش هایم برای مهار کردنش، مثل ولگردها از این شاخ به آن شاخ می پرید. زندگی ام میل به ولو شدن داشت، نرم و آبکی شدن، حرکت نقش های طوماری و ریسه مانند، مثل قاب آینه های باروک، نتیجه پیگیری یک خط بدون کم ترین مقاومت. حالا بالعکس، می خواستم مرگم تمیز و ساده، حساب شده و حتی کمی خشونت آمیز باشد، مثل یک کلیسای کوآکر یا یک دست لباس مشکی ساده با یک رشته مروارید که وقتی پانزده ساله بودم، مجله های مد در موردشان خیلی جار و جنجال می کردند. نه شیپوری، نه بلندگویی، نه پولکی و نه نکته مبهمی. قلق کار این بود که بدون هیچ ردّ و نشانی ناپدید شوم، و پشت سرم فقط سایه یک جسد باقی بگذارم، سایه ای که همه به اشتباه آن را به حساب واقعیتی قطعی و بی چند و چون بگذارند. اولش فکر کردم از پسش برآمده ام...
من به پایان خوش معتقد بودم، او به پایان های پر مصیبت؛ من فکر می کردم عاشق او هستم، او آنقدر مسن و بدبین بود که می فهمید نیستم. عقیده دیگری که داشتم، من را به سوی این باور سوق داده بود، اعتقادم به عشق حقیقی. چطور می توانستم بدون عشق به زندگی با این مرد ادامه بدهم؟ مسلما فقط عشق حقیقی می توانست انتخاب بدم را توجیه کند.
اگر قرار است مضحک به نظر برسی و این مشکل هیچ چاره ای هم ندارد، پس باید وانمود کنی که از اول همین قصد را داشته ای.
با این مطلب همراه شوید تا دربارهی این داستان بهیادماندنی و هشداردهنده از «مارگارت آتوود»، بیشتر بدانیم.
سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.
یک رمان ماجرایی پر از سرگرمی و شوخی درباره ی سقوط احتمالی نژاد بشر
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
داستان «سرگذشت ندیمه» از آثار بسیار مطرح اتوود است که با وجود انتقادهای فراوان در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.
مارگارت اتوود، بانویی شگفت انگیز است. مسیر حرفه ای او در نویسندگی، سابقه ای بیش از نیم قرن دارد و انواع و اقسام گونه های ادبی را شامل می شود.
برای چه ردهی سنی مناسبه؟