ابوالحسن نجفی، زبان شناس، مترجم، ویراستار بزرگ کشور و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در سال ۱۳۰۸ در خانوادهای مذهبی و سنتی متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان گذراند و در رشته ادبیات فارغ التحصیل شد. در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران زیر نظر استادانی چون پرویز ناتل خانلری، فاطمه سیاح و موسی بروخیم به تحصیل در رشته زبان فرانسه پرداخت. سپس در رشته زبان شناسی در سوربن زیر نظر آندره مارتینه به ادامه تحصیل مشغول شد.
او ابتدا به عنوان دبیر در اصفهان مشغول به کار شد. سپس در گروه ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت و تا سال ۱۳۴۹ در آنجا بود. در همان سال به تهران آمد و همکاری خود را با موسسه فرانکلین آغاز کرد. همزمان به عنوان استاد مدعو در گروه زبان شناسی دانشگاه تهران نیز مشغول شد. او همچنین مدتی در دانشگاه آزاد (پیش از انقلاب)، مرکز نشر دانشگاهی و گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز همکاری داشت. در مرکز نشر دانشگاهی به تدریس «وزن شعر فارسی»، «مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی» و «امکانات زبان فارسی در ترجمه» مشغول بود.
من معتقدم که جهان از شهامت خالی است و برای همین است که ما رنج می کشیم. هم چنین معتقدم که رویا و تخیل، و نه زندگی سطحی، مستلزم شهامت اند و حقایقی اصلی و اساسی در اختیار دارند و آشکار می سازند؛ و حتی (برای دل خوشی ذهن هایی که فقط فایده ی عملی را می بینند) معقتدم که اگر امروز هواپیماها در آسمان پرواز می کنند، برای این است که ما پیش از پروازکردن، خیال پروازکردن را در سر داشته ایم. ما توانسته ایم پرواز کنیم؛ چون در خیال دیده ایم که پرواز می کنیم. و پروازکردن کاری بیهوده است. فقط پس از پیدایش پرواز، لزوم آن را ثابت یا ابداع کرده اند تا عذری برای بیهودگی عمقی و ذاتی آن بتراشند؛ عملی بیهوده که درعین حال، نیاز است.
انسان امروز اسیر ضرورت است و نمی فهمد که چیزی می تواند فایده نداشته باشد و این را هم نمی فهمد که باطنا همان چیز مفید است که می تواند بی فایده باشد، فرساینده باشد. اگر فایده ی چیز بی فایده و بی فایدگی چیز مفید را نفهمند، هنر را نمی فهمند و کشوری که در آن هنر را نفهمند، کشور برده ها و آدم های کوکی است؛ کشور مردم بدبخت است؛ مردمی که نمی خندند و لب خند نمی زنند؛ کشوری بی ذوق و بی روح.
تنهایی، جدابودن از دیگران نیست؛ بل که در خود فرورفتن و تأمل کردن است؛ و حال آن که جماعات و جوامع کنونی غالبا، چنان که گفته اند، از «تنهایان گردهم آمده» تشکیل شده اند. در زمان هایی که مردم می توانستند تنها باشند، هرگز سخن از «ارتباط ناپذیری» به میان نمی آمد. ارتباط ناپذیری و جداافتادگی، مضامین سوگ ناک جهان امروزند که در آن همه چیز مشترکا صورت می گیرد و همه چیز مرتبا ملی یا اجتماعی می شود و انسان دیگر نمی تواند تنها باشد؛ زیرا حتی در کشورهای به اصطلاح فردگرا، شعور فردی به واقع در معرض تسلط و تخریب فشار دنیای غیرشخصی و فرساینده ی شعارها قرار گرفته است. چه عالی و چه دانی، چه سیاسی و چه تجاری، این ها از جنس همان تبلیغات نفرت انگیزند که بیماری قرن ما است.
«شازده کوچولو»، این شاهکار ادبی پر از درس هایی است که کودکان را برای ورود به دنیای بزرگترها آماده می کند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
نام جناب نجفی مهر تاییدیست بر هر کتاب ، در خریدش شک نکنید
دقیقا من رشته خودم ادبیات هست تمام کتابهای ایشان را مطالعه کردم و توصیه میکنم 👌🏻