خارق العاده.
کتابی که باید خواند.
عمیقا تأثیرگذار.
در قطار برای این که گریه نکند دندان هایش را به هم می فشارد. پیاده که می شود بارانی یخ زده، مزورانه، مانتو و موهایش را خیس می کند. قطره های باران از سردر خانه ها روی گردنش می چکد و بر اثر سرمایی که در تنش نفوذ کرده، می لرزد. به محض رسیدن به کنج خیابان خودشان و با وجود خلوت بودن آن، احساس می کند زیر نظر است. سرش را برمی گرداند، اما کسی را نمی بیند. سپس، در تاریک و روشن، بین دو اتومبیل، چشمش به مردی که چمباتمه زده است می افتد.
بازسازی صحنه ی جنایت گاه همانند یک افشاگر عمل می کند؛ مثل مراسم جادوگرانی که با فرو رفتن در خلسه ناگهان حقیقتی دردناک برایشان پدیدار می شود و با تاباندن نوری گذشته شان را آشکار می سازد. چه بسا، این جادو به محض ورود به صحنه ی اتفاق عمل کند؛ جزئیات واقعه پدیدار شود و یک تناقص گویی، سرانجام معنا و مفهوم پیدا کند.
او فردا، به ساختمان خیابان اوت ویل که جلوی آن گل هایی پژومرده و تصاویری از دو کودک قرار گرفته است و خواهد رفت. از کنار شمع ها خواهد گذشت و سوار آسانسور خواهد شد. آپارتمان، که از آن روز ماه مه به بعد، هیچ تغییری در آن ایجاد نشده و هیچ کس برای بردن وسایل یا بازیافتن اوراق شناسایی قدم به آن نگذاشته است، بار دیگر صحنه ی آن نمایش فلاکت بار خواهد شد. نینا دوروال نمایش شکوهمندانه خود را آغاز خواهد کرد.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
«جایزه ی گنکور» به عنوان یکی از مهم ترین و معتبرترین جوایز ادبی فرانسه، دروازه ای است که تنها نویسندگان پیروز از آن گذشته اند.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
کتاب یک گزارش محض از وقوع یک جنایت بدون سعی در توضیح و تفسیر علل وقوعش هست.شرح امیدها و آرزوهای اکثرا واخورده قاتل و قربانی به طور همزمان و حرمانهای شخصیتهای هر دو طیف داستان انتخاب رو برای خواننده میگذاره تا تصمیم خودش رو درباره اینکه واقعا چه کسی در این میان تقصیر کار هست مشخص کنه.در واقع این کتاب بازسازی صحنه جرم از سالها پیش از وقوع آن هست تا هر کس بتونه حقیقت اون رو در دایره بینش خودش برای خود روشن کنه.ترجمه خانم نبوی نژاد رو خوندم و واقعا عالی بود