می خرند، می فروشند، کار هر روزه شان این است. فقط همین. هر روز، در سرتاسر سال، در همه جا هرروزه بازار برپاست. نه جمعه بازار یا شنبه بازار. همه یا در حال خرید چیزی اند که می خواهند بعد بفروشند، یا در حـال فروش چیزی که تـازه خریده اند. یا در حـال پیش خرید چیزی اند که بعد خواهند فروخت، یا در حال پیش فروش چیزی که بعد خواهند خرید. یـا می خواهند برای خریدن چیزی که بعد خواهند فروخت چیزی را که خریده اند بفروشند، یا می کوشند برای فروختن چیزی که به زودی خواهند خرید کسی را پیدا کنند که او در حال فروختن چیزی باشد که تازه خریده است تا بتواند با فروختن آن چیزی را که می خواهد بعدا بخرد و...
گوستاو فلوبر از فرانسوی بودنِ خود احساس افتخار نمی کرد اما همه ی فرانسوی ها می توانند هنگام مطالعه ی آثار این نویسنده بزرگ به ملیت خود افتخار کنند
پروست با کمال گرایی وسواس گونه ای می نوشت و هر چیزی را که از طریق هنر، موسیقی و کتاب در مورد فرهنگ، جامعه و زندگی آموخته بود، به ساختاری پویا از کلمات تبدیل می کرد.
نقدی بر ترجمه کتاب در جستوجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست، ترجمه مهدی سحابی