1. خانه
  2. /
  3. کتاب تابستان زاغچه

کتاب تابستان زاغچه

3.8 از 1 رأی

کتاب تابستان زاغچه

Jackdaw Summer
انتشارات: هوپا
٪15
235000
199750
معرفی کتاب تابستان زاغچه
کتاب «تابستان زاغچه» رمانی نوشته ی «دیوید آلموند» است که اولین بار در سال 2009 به چاپ رسید. «لیام» و «مکس» در هر تابستان به گشت و گذار در مناطق حاشیه ای و جنگلی «نورثامبرلند» می روند، اما امسال اوضاع متفاوت است. در یک روز داغ تابستانی، یک زاغچه این دو پسر را به سوی خانه ای قدیمی راهنمایی می کند که در آن، نوزادی در پتو پیچیده شده و کنارش، نوشته ای به چشم می خورد: «لطفا از او مراقبت کنید. او فرزند خدا است.» و به این صورت، «تابستان زاغچه» آغاز می شود—تابستانی که در آن، دوستی ها مورد آزمایش قرار می گیرد و مرز میان خوب و بد از بین می رود، تابستانی که «لیام» هرگز فراموش نخواهد کرد.
درباره دیوید آلموند
درباره دیوید آلموند
دیوید آلموند در سال 1951 میلادی متولد شد. اولین کتابش اسکلیگ نام داشت که در سال 2007 جایزه ی کارنگی را به دست آورد و در یک رای گیری عمومی، سومین کتاب محبوب کودکان اعلام شد و در سال 2010 نیز جایزه ی دوسالانه ی هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد. کتاب های دیگر او از جمله چشم بهشتی، گل و اسم من میناست تحسین مخاطبان و منتقدین را برانگیخته اند. آلموند از به چالش کشیدن استانداردهای جامعه و بحث درباره ی مضامین فلسفی و عمیق در کتاب های نوجوان و حتی کودکش وحشتی ندارد و شاید دلیل جذابیت روزافزون آثار او میان کودکان و بزرگسالان همین باشد.
ویژگی های کتاب تابستان زاغچه
  • نامزد نشان کارنگی سال 2010
نکوداشت های کتاب تابستان زاغچه

رمانی مسحورکننده برای نوجوانان.

Barnes & Noble

اثری از یک داستان سرای متبحر.

Independent

اثری شگفت انگیز، تشویش آور و در عین حال شاعرانه.

Guardian
قسمت هایی از کتاب تابستان زاغچه

مامان همینطور که نگاه می کند، اشک می ریزد. می گوید: «آره. همه شان عین هم اند. همه آدم اند؛ درست عین خودمان.» می گوید: «موقع جنگ های مرزی و جنگ بر سر چراگاه ها، همین جا هم از این درگیری ها بوده؛ توی همین بوته زارها و زمین ها و قصرهایی که حالا جهانگردها سواره و پیاده به آن سر می زنند. اینجا هم کشت و کشتار و مرگ و وحشت بوده و اگر اوضاع و احوال مناسب باشد، اگر وحشی های بین خودمان را آزاد بگذاریم، باز پیش می آید.

وحشی ها همه جا هستند و منتظر فرصت اند. باید آن قسمت از وجودمان را که وحشی نیست، پرورش بدهیم. باید به فرشته ی درونمان کمک کنیم که بر دیو درونمان غلبه کند.

«آلیسون» را به خودش می چسباند و می گوید: «بدن هر کسی مثل بدن بچه است. مهم نیست چقدر بزرگ شده یا وانمود می کند که بزرگ شده. بدن نرم است. قشنگ است. آسیب می بیند. راحت می شود تهدیدش کرد. راحت می شود بهش آسیب زد. لطمه زدن و خون ریختن و استخوان شکستن و لت و پار کردن تقریبا مثل آب خوردن آسان است.» من و بچه را بغل می گیرد و می گوید: «محافظت کردن است که سخت تر و خیلی هم مهم تر است.»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب تابستان زاغچه" ثبت می‌کند