کتاب اسم من مینا است

My Name Is Mina
کد کتاب : 106163
مترجم :
شابک : 978-6222044008
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 256
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

اسم من میناست
My Name Is Mina
کد کتاب : 14643
مترجم :
شابک : 978-6001880629
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 372
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب اسم من میناست اثر دیوید آلموند

کتاب «اسم من میناست» رمانی نوشته ی «دیوید آلموند» است که اولین بار در سال 2010 انتشار یافت. «مینا» عاشق شب است. وقتی همه در خوابی عمیق هستند، او از پنجره به نور نقره ای ماه نگاه می کند. «مینا» در سکوت شب حتی می تواند صدای ضربان قلبش را نیز بشنود. این همان زمانی است که او احساس می کند همه چیز امکان پذیر و تخیلش رها شده است. یک دفتر یادداشت روی میز او قرار دارد که انگار همیشه آنجا بوده است. «مینا» قبلا گفته بود که می خواهد از آن به عنوان دفتر خاطرات خود استفاده کند، و یک شب بالاخره، او نوشتن در این دفتر را آغاز می کند. «مینا» همزمان با نوشتن، به اکتشافات جالبی درباره ی خودش، جهان پیرامون، افکارش و آرزوهایش دست می یابد.

کتاب اسم من میناست


ویژگی های کتاب اسم من میناست

نامزد جایزه ادبیات نسل جوان آلمان سال 2012

دیوید آلموند
دیوید آلموند در سال 1951 میلادی متولد شد. اولین کتابش اسکلیگ نام داشت که در سال 2007 جایزه ی کارنگی را به دست آورد و در یک رای گیری عمومی، سومین کتاب محبوب کودکان اعلام شد و در سال 2010 نیز جایزه ی دوسالانه ی هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد. کتاب های دیگر او از جمله چشم بهشتی، گل و اسم من میناست تحسین مخاطبان و منتقدین را برانگیخته اند. آلموند از به چالش کشیدن استانداردهای جامعه و بحث درباره ی مضامین فلسفی و عمیق در کتاب های نوجوان و حتی کودکش وحشتی ندارد و شاید دلیل جذابیت روزافزون آثار...
نکوداشت های کتاب اسم من میناست
A pleasure to read.
اثری لذت بخش.
Barnes & Noble

It will inspire children to let their imaginations soar.
این اثر به کودکان الهام می بخشد تا تخیل خود را به پرواز درآورند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Truly a wonderful book.
کتابی به واقع شگفت انگیز.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب اسم من میناست (لذت متن)
شب شده. ستاره ای توی آسمون نیست. خیابون مه آلوده. شبنم های یخ زده می درخشن. دوست دارم فریاد بزنم: «قرار بود بهار بیاد. گمشو سرما!»

جغدی از سمت خونه ی آقای «مایرز» هوهو می کنه. دوباره هوهو می کنه و جغد دیگه ای جوابشو میده. جغد؛ حس نزدیکی خاصی با اونا دارم. حتی خونمو با اونا شریک شدم. زیر لب میگم: «شب بخیر جغدا. فردا داستانتونو می نویسم.»

این فهرست می تونه تا ابد ادامه داشته باشه. یا حداقل تا جایی که فهرست جاهای شگفت انگیز می تونه ادامه پیدا کنه. «مینا» به خاطر داشت وقتی بچه بود کارت پستال هایی از اون نقاط دریافت می کرد. پدربزرگش همیشه درحال مسافرت بود و «مینا» فقط چند بار اونو دیده بود.