1. خانه
  2. /
  3. کتاب سوسیالیسم

کتاب سوسیالیسم

2.5 از 3 رأی

کتاب سوسیالیسم

ایده شکست خورده ای که هرگز نمی میرد
Socialism: The Failed Idea that never Dies
٪15
255000
216750
معرفی کتاب سوسیالیسم
"سوسیالیسم" یا "ایده شکست خورده ای که هرگز نمی میرد" کتابی است به قلم "دکتر کریستین نیمیتز" که این ایده را از جهات متنوعی مورد بررسی قرار می دهد.
"سوسیالیسم" به طرز عجیب و غیرقابل انکاری از طریق تجربیات دنیای واقعی رد شده است. در طول صد سال گذشته ، بیش از دو هزار تلاش برای ایجاد یک جامعه سوسیالیستی انجام شده است ، از اتحاد جماهیر شوروی گرفته تا مائوئیست ها در چین و ونزوئلا؛ همه آن ها در درجات مختلفی از شکست به پایان رسیده اند. اما ، طبق گفته ی طرفداران "سوسیالیسم" ، تنها دلیل چنین وقایعی این است که هیچ یک از این تجربیات "سوسیالیسم واقعی" نبودند .
کتاب "سوسیالیسم" یا "ایده شکست خورده ای که هرگز نمی میرد" نوشته ی "دکتر کریستین نیمیتز" تاریخچه این موضوع را تا به امروز ، با پاسخی استاندارد مستند می کند . این کتاب نشان می دهد که چگونه ادعای سوسیالیسم جعلی پس از این رویدادها مطرح شده است. تا زمانی که یک پروژه ی سوسیالیستی در مراحل آماده سازی باشد ، تقریبا هیچ کس ادعا نمی کند که این سوسیالیسم واقعی نیست؛ در عوض ، تقریبا هر پروژه ی سوسیالیستی در تاریخ، یک فاز شبیه ماه عسل را پشت سر گذاشته است ، که طی آن با شور و نشاط، مورد تحسین روشنفکران برجسته ی غربی قرار گرفته است و تنها زمانی آن را انکار می کنند که شکست هایشان بسیار آشکار شده است و می گویند: این ها "سوسیالیسم واقعی" نیستند. این کتاب به خوبی توضیح می دهد که چرا "سوسیالیسم" به عنوان یک سیستم، فاقد استحکام کافی و کاربردی در دنیای واقعی است.
درباره کریستین نیمیتز
درباره کریستین نیمیتز
دکتر کریستین نیمیتز ، مدیر پژوهشکده ای در انستیتوی امور اقتصادی (IEA) ، و نویسنده چندین کتاب است. وی دارای مدرک دکترای اقتصاد سیاسی از کینگ کالج  لندن و کارشناسی ارشد اقتصاد از دانشگاه هومبولدت برلین می باشد.
قسمت هایی از کتاب سوسیالیسم

سوسیالیسم در بریتانیا، هم در میان دانشجویان محبوب است و هم بین افراد ۳۰ تا ۵۰ ساله؛ نظرسنجی های متعدد نیز این را تأیید می کنند. نظرسنجی ها همچنین نشان می دهند حمایت از سوسیالیسم به طور کلی در راستای حمایت از طیف گسترده ای از سیاست های فردی است که می توان آن ها را سوسیالیستی دانست. جالب است که حمایت از سوسیالیسم به طور نظری هم راستای برداشت های مثبت نسبت به نمونه های واقعی اعم از معاصر یا تاریخی و نظام سوسیالیستی در عمل نیست. مثلا افرادی که به کشورهای سابق پیمان ورشو اعم از چین مائوئیستی، ویتنام شمالی یا کرهٔ شمالی نگاه خوش بینانه دارند امروزه اقلیتی کوچک در بریتانیا هستند. سوسیالیست ها با موفقیت، فاصله شان را از بالغ بر بیست و چهار تلاش شکست خورده برای ساخت جامعهٔ سوسیالیستی حفظ کرده اند. ادعای آنان مبنی بر این که «این نظام ها نه تنها هرگز سوسیالیسم «واقعی» نبودند، بلکه اندیشهٔ سوسیالیستی را تحریف کرده بودند» به عقیده ای متعارف تبدیل شده است. برای نمونه، امروزه نوشتن شکست های اتحاد جماهیر شوروی سابق به پای سوسیالیسم معاصر، احمقانه و خارج از عرف به شمار می آید. اما در حالی که سوسیالیست ها فاصله شان را با نمونه های تاریخی و معاصر سوسیالیسم حفظ کرده اند معمولا تلاش می کنند توضیح دهند دقیقا چه کار متفاوتی انجام خواهند داد. سوسیالیست ها میل دارند به سمت انتزاع فرار کنند و به جای سخن از ویژگی های سازمانی ملموس از آرمان های رفیع حرف بزنند. اما این آرمان ها (مثلا دموکرات کردن اقتصاد) اصلا چیز جدیدی نیستند. این ها همان آرمان هایی اند که محرک طرح های سوسیالیستی پیشین بودند. سوسیالیسم اصلا به آن آرمان ها جامهٔ عمل نپوشانده، اما این ناشی از فقدان تلاش نیست. دفاع سوسیالیسم غیرواقعی همواره معطوف به گذشته است، یعنی زمانی که تجربهٔ سوسیالیستی قبلا در سطح وسیع بی اعتبار شده. تا وقتی که تجربهٔ سوسیالیستی در دوران اولیه اش است تقریبا هیچ کس بحثی روی اعتبار سوسیالیستی اش ندارد. برعکس، عملا تمام رژیم های سوسیالیستی دوره های اوج شان را گذرانده اند و طی آن مشتاقانه از سوی بسیاری از روشنفکران غربی تحسین شده اند. تنها بعد از این رویداد (یعنی زمانی که آن ها مایهٔ شرمندگی نهضت سوسیالیسم شدند) است که نسخه های سوسیالیستی آنان بر مبنای تجربهٔ گذشته «غیرواقعی» لقب می گیرند. این الگو از دههٔ سی آغاز شد، هنگامی که هزاران روشنفکر غربی همچنان مشغول زیارت سیاسی از اتحاد جماهیر شوروی بودند. هرچند سبعیت آن رژیم در غرب، شهرهٔ خاص و عام (یا دست کم شناخته شده) بود، اتحاد جماهیر شوروی را در سطح گسترده ای دموکراسی بالقوه مردمی به شمار می آوردند که به دست کارگران اداره می شود. وقتی «ذوب شدن در پرچم استالین» از مد افتاد، بیشتر هواداران غربی استالین رسما اعلام موضع نکردند، اما به وضوح در این باره سکوت کردند.

مقالات مرتبط با کتاب سوسیالیسم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب سوسیالیسم"
7 نظر تا این لحظه ثبت شده است

هم نه به کمونیست شرق و هم نه به لیبرالیسم غرب. هر دو این نگاه‌ها آخرش از بی عدالتی محض سر در میاره.اولی به بهانه کارگر و تساوی در حقوق، عده ای رو به منافع کلان رسوند.و دومی به بهانه آنکه عده‌ای دانا ترند پس باید ثروتمند‌تر باشند،منجر به فاصله دلال‌ها و رانت خوارها از دیگر قشرها شد.بدون آنکه مردم بدانند اینها از ذهنشان نیست بلکه از نسب و نسلشان به ثروت می‌رسند.

1403/04/20 | توسطمحان - کاربر سایت
2
|
پاسخ ها

لیبرالیسم با بروکراسی در اقتصاد خرد مخالفه. کمونیسم با عدالت اجتماعی و انسان تراز نوین به خودش معنا داده. اینکه یک گروه تصمیم گرفتن اموال مردم را دولتی کنن و گروه دیگر معتقد هستند که مردم ارباب بازار بوده و نمی‌شه اقتصاد را با ایدئولوژی اداره کرد، بعید می‌دونم درک این حرف‌ها سخت باشه. گروه اول حرف شما (کمونیسم) با مفهوم همه تلاش در راه خلق به خودش معنا بخشیده، و گروه دوم (لیبرایسم) تنها به مالکیت خصوصی و اصل عدم تجاوز به این مالکیت بسنده کرده. کمونیسم می‌خواد ثروت رو پخش کنه، لیبرالیسم میگه ما وظیفه نداریم دیگران را ثروتمند کنیم، بلکه باید تنها راه رو هموار کنیم تا کسانی که در جامعه زحمت کشیده‌اند، به موفقیت برسند (در واقع منظور این هست، که هر کس باید به اندازه تلاش خودش دست آورد داشته باشه، که این تفکر همانا منطق بازار هستش). امیدوارم حرف‌های من برای شما مفید بوده باشه. مرسی

1403/06/26|توسطکاربر سایت
2

زنده باد کمونیسم و نه بر کاپیتالیسم نکبت بار

1402/03/22 | توسطکاربر سایت
14
|
پاسخ ها

درود بر کره شمالی و ونزوئلا و نه به کره جنوبی و امریکای نکبت بار

1402/12/28|توسطسروش
4

زنده باد کمونیسم هر ضربه ای که خوردید از اسلام فاسد محمد و بی شعوری پدرانتان بود آنچه در حزب توده و کمینفرم رخداد و شوروی پس از لنین و تروتسکی ضد کمونیسم و دقیقا برعکس دکترین مارکس بود هر کسی که در کاپیتال غور کند می‌داند و باید بداند که نشان اقتصاد کمونیستی برترین نظام جهان هست اما این مردم مادون حیوان که وضع مطالعه آنها این هست این چنین مزخرفاتی که میگویید تعجبی ندارد هر هر پوچ و بیهوده ای بزنید از عظمت این ایده و این نابغه یعنی مارکس در بین پلوراتاریا کم نمی‌شود ، زنده باد سوسیالیسم

1402/03/22 | توسطکاربر سایت
7
|
پاسخ ها

بیا پایین ناموسا سرمون درد گرفت

1402/03/25|توسطکاربر
24

چقدر شماها پرویید ! با اینکه تاریخ نشون داده هر کشوری که امثال شماها توش به قدرت رسیدن ، دیکتاتوری و بدبختی واسه مردمش ایجاد کردن ، بازم دست از شعار دادن و ادعا کردن برنمیدارین

1402/03/25|توسطکاربر
27

چیزی نیس، توجه نکنین و البته تعجب هم نکنین، یکی از توهم زده‌های تازه کمونیست شده است، امثال این حرفا رو زیاد شنیدیم، این اولین کتاب هایی که خونده و شاید هم تنها کتاب هایی که خونده از مارکس بوده، از نشونه‌های اکثر روشنفکرنماهای کمونیست اینه که با خوندن اولین کتاب مارکس دیگه باب مطالعشون بسته میشه و هیچ کتابی جز کتاب‌های کمونیستی حاضر نیستن بخونن و اکثرا هم دچار توهم دانایی میشن، هر کشوری که بوی تعفن کمونیستی در اون پیچید نتیجه ای جز فقر و عقب موندگی و قتل و جنایت و شکنجه به بار نیاورد، حرفای قلمبه سلمبه رو همه بلدن بزنن جوجه چپول جان، ما عاقلان سابقه رو نگاه میکنیم

1402/11/15|توسطکاربر سایت
9

حالت خوبه

1402/12/25|توسطمازیار تیرانداز
1

هرچی ضربه خوردیم از همین مارکسیست‌ها و روشنفکرنماهایی خوردیم که مارکسیست فکر و ذهنشونو مسموم کرده بود

1402/03/06 | توسطکاربر سایت
18
|

این کتاب توضیح نداده چرا چین با همین ایده شکست خورده قدرت نو ظهور دنیاست قابل کتمان نیست که چین با حذف لیبرالیسم از بازار خود به اقتصاد قدرتمند امروز رسید و در مرحله بعد هم راست‌ها و هم چپ‌ها کنترل کاملی بر مردم دارند تفاوت در آن است که کنترل چپ‌ها قابل دیدن و کنترل راست‌ها غیر قابل دیدن است. و بخشی از آن شامل آن است که جور دیگر باید دید البته حداقل نفوذ و دید بانی چپ‌ها فقط شامل مردم خودشان می‌شود و کاری با بقیه کشور‌ها ندارند البته باید دانست نقد هر طرف به معنای تایید طرف دیگر نیست و در حال حاضر همان طور که تئوریسین‌های لیبرال خود گفته اند لیبرالیسم به پایان راه رسیده و این برای سوسیالیسم هم در آینده ای نه چندان دور اتفاق خواهد افتاد راه نجات ساختن راه جدیدی در نیمه دوم قرن بیستم است راستی یکی از دوستان از فساد حکومتی گفت یک مقدار مطالب بی طرف بخوانید تا بدانید کدام کشور‌ها شدیدا دچار فساد سیستماتیک هستند. البته از نویسنده کتاب که اقتصاد دان درس خوانده در لندن و برلین است غیر از این انتظار نمی‌رود و البته جهت گیری این سایت کاملا واضح است و میتوان فهمید چرا با وجود آن که اقتصاد لیبرال چنین بلایی سر اقتصاد کشور آورده است هنوز عده ای با ترساندن از کمونیسم جلوی سامان دهی اقتصاد را میگیرند. حماقت آشکار آن است که از ترس یکی به دیگری پناه ببرید...

1402/02/08 | توسطکاربر سایت
6
|
پاسخ ها

سیاست خارجی چین سرمایه داریه اینو نمیفهمی؟

1402/02/13|توسطممد - کاربر سایت
18

یعنی واقعا نمیدونی که چین بخاطر عقب موندگی اقتصادی و زمانی که به شکست ایده‌های اقتصادی کمونیستی پی برد اقتصاد کمونیستی رو حذف و مثل بقیه کشورهای پیشرفته و بقول شما غربی سیستم اقتصاد آزاد رو دنبال کرد و به این همه پیشرفت رسید؟

1402/02/31|توسطکاربر سایت
12

اقتصاد کشور ما به خاطر لیبرالیسم خراب شده؟! شاید منظورت لیبرالیصم هست!

1402/12/05|توسطمحمّدعلی کشمیری‌زاده
2

آیا لیبرالیسم تا به الان خوب بوده؟ افراد موفق و پولدار در نظام لیبرال در یک طرف و کسانی که در همان نظام در فقر زندگی میکنند طرف دیگر قرار میگیرند در هر نظامی افراد ثروتمند و فقیر وجود دارند حال اگر تعداد افراد فقیر بیشتر باشد منجر به شکل گیری انقلاب و فیلم و شورش‌های زیادی میشود و حتی منجر به تشکیل حکومت‌های کمونیسم میشود

1399/04/07 | توسطمجتبی تیکدری
27
|
پاسخ ها

بهتره سرمایه داران بر جامعه حکومت کنند تا چپهای سرکوبگر و اقتدرگرا که همون یکذره رفاه مردم را فدای ارمانهای پوچ و فسادهای حکومتی می‌کنند!

1399/06/11|توسطمحمد شاهسون
57

پس یعنی اگر یک روز شما برای اقامت د

1399/12/06|توسطکاربر سایت
1

نمیدونم چرا مردم انقدر نسبت به لیبرالیسم موضع گرفتن بدون اینکه مطالعه ای از تاریخ و سرگذشتش و تاثیری که روی جهان به جا گذاشته داشته باشن. صرفا فقط همون وجود ثروتمند و فقیر رو در جامعه لیبرالیسم میبینن. جامعه لیبرالیسم رو با یک جامعه اشرافی طبقاتی اشتباه نگیرین که فقط ثروت و مال در انحصار اقلیت هاست. به جای اینها آزادی‌ها و فرصت‌های زیادی که برای همه مردم جامعه فراهم هست رو مشاهده کنید که در جامعه سوسیالیستی به هیچ وجه شاهد چنین چیزایی نیستیم.

1401/03/02|توسطپرهام آقایی
35

دست کم در جوامع لیبرال تعدادی حتی انگشت شمار پیدا میشوند که از رفاه و پیشرفت روز جهان برخوردار باشند. در جوامع کمونیستی که جز کثافت چیزی به چشم نمیخورد.

1402/12/02|توسطعلی پورمحمدی
2

فقر؟! کدوم فقر؟! اوّل برید اقتصاد بخونید و بعد یه تعریف منطقی از فقر بدید. بعد بگید چرا ثروتمندا اون ورن و یه عدّه اون ور. ضمنا هر وقت لیبرالیسم در کشوری خواست به درستی اجرا بشه، افرادی مثل رفیق "کینز" پیدا شدند و همه چیز رو خراب کردند. تا قراره ثروتی تولید بشه، یه مشت به اصطلاح "ترقّی خواه" توی نظام‌های لیبرال دموکراسی پیدا میشن و هزینه‌های دولت رو بالا می‌برن. بله اون‌ها هستند که فقر رو بین مردم توزیع می‌کنند! به این بهانه که می‌خوان از مثلا وام مسکن سخاوتمندانه بدن. مشکل لیبرالیسم اینه که ترقّی خواهان و سوسیال دموکرات‌ها رو در خودش راه داد تا وقتی بحران درست شد و فاجعه به بار اومد، همه‌ی فحش‌ها رو آخر سر به لیبرالیسم بدهند. یعنی کسانی که خودشان فاجعه به بار می‌آورند، طلبکار می‌شوند.

1402/12/05|توسطمحمّدعلی کشمیری‌زاده
1

خطر در کمین است؟ !

1399/02/23 | توسطعلی فراهانی
3
|