زن و شوهر اگر واقعا یک دیگر را دوست داشته باشند، هیچ کس، هیچ کس نباید بداند چه اتفاقی بین آن دو افتاده. مشاجره شان را بر سر هر موضوعی و یا هر علتی که باشد، نباید برای کسی تعریف کنند و حتا زن از مادرش نخواهد در این میان داوری کند. خودشان باید داور خودشان باشند. عشق موهبتی الهی است که هر اتفاقی هم که بیفتد باید از چشم همه پنهان بماند. این گونه بهتر و سالم تر است. بیش تر برای هم احترام قایل می شوند و بر پایه ی این احترام متقابل خیلی چیزها را بنیاد می نهند. و اگر یک دیگر را دوست داشته باشند و ازدواج شان بر پایه ی عشق باشد، چرا عشق میان شان باید بمیرد؟ واقعا نمی شود آن را زنده نگه داشت؟ به ندرت پیش می آید که چنین چیزی امکان پذیر نباشد. اگر شوهر خوب و شرافتمند باشد چرا نتواند عشق به همسرش را برای همیشه حفظ کند؟ درست است که عشق اولیه گذراست، ولی عشق دیگری جانشین آن می شود، خیلی هم عمیق تر از اولی. روح شان با هم متحد می شوند، در همه چیز با هم مشترک هستند، دیگر رازی میان شان وجود ندارد. موقعی هم که بچه ها به دنیا می آیند، همه چیز، حتا دشواری ها هم به نظرشان زیبا می آید، به شرطی که یک دیگر را دوست داشته و با شهامت باشند.
«داستایفسکی» چه حقایقی را در مورد انسان ها آشکار کرد و چگونه به مسیر ادبیات، شکل و جهت داد؟
این مقایسه، با توجه به تعداد ترجمهها، سبب آشنایی بیشتر و بهتر با این شاهکار تاریخ ادبیات شده و در انتخاب ترجمهای که بیشتر میپسندید، کمکحالتان است.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
در این مقاله قصد داریم به حقایقی مهم، جالب توجه و کوتاه درباره ی زندگی فئودور داستایفسکی بپردازیم.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«شبهای روشن» نیز مانند همهی شاهکارهای داستایفسکی، از منظری انسانی و روانشناسانه پرداخت شده است.
داستان های او، یکی از اصلی ترین پایه های ادبیات روسیه را تشکیل می دهند.
یکی از دشوارترین، دراماتیکترین و غیر قابل هضمترین رمان هاست. همینطور اولین رمان تک گویی درونی و اولین جریان صدای وجدان که تاریخ ادبیات به یاد میاره.
ترکیب دو داستان زیبا از داستایفسکی با ترجمه خوب آقای شهدی