کتاب پاسخ به ایوب

Answer to Job
کد کتاب : 2408
مترجم :
شابک : 978-600-121-723-4
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 150
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1952
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کارل گوستاو یونگ از بزرگترین روانکاوان قرن بیستم

معرفی کتاب پاسخ به ایوب اثر کارل گوستاو یونگ

کتاب پاسخ به ایوب، اثری نوشته ی کارل گوستاو یونگ است که اولین بار در سال 1952 چاپ شد. این کتاب همچنان به عنوان گسترده ترین تشریح و تفسیر یونگ از متون کتاب مقدس در نظر گرفته می شود. یونگ در این اثر به داستان مردی می پردازد که خدا را به چالش کشید؛ مردی که جهنم را بر روی زمین تجربه کرد اما همچنان از ایمان خود دست نکشید. سفر ایوب، شباهت های زیادی با تجارب خود یونگ دارد چرا که این روانکاو برجسته ی سوییسی نیز، به ژرفای ناخودآگاه خود سفر می کرد و با وجوه مختلف و فرونشانده ی روح خود مواجه می شد. یونگ با ارتباط برقرار کردن میان مسائل ماورایی و مفاهیم ناخودآگاه، کتاب پاسخ به ایوب را نه به عنوان یک متخصص کتاب مقدس بلکه به عنوان پزشکی می نویسد که به گفته ی خودش، «شانس این را داشته تا اعماق زندگی ذهنی بسیاری از افراد را ببنید.»

کتاب پاسخ به ایوب

کارل گوستاو یونگ
کارل گوستاو یونگ، زاده ی 26 جولای 1875 و درگذشته ی 6 جون 1961، روانپزشک، فیلسوف و نویسنده ای سوئیسی بود که به خاطر فعالیت هایش در روانشناسی و ارائه ی نظریاتش تحت عنوان «روان شناسی تحلیلی» شناخته می شود. یونگ در کسویل سوییس متولد شد. او در جوانی مجذوب علم و فلسفه شد و دانشگاه بازل برای تحصیل در رشته ی پزشکی به او بورس داد. یونگ پس از مدتی به عضویت انجمن مناظرات دانشگاه درآمد. او بیش از دو سال در جلسات احضار روح شرکت می کرد چرا که این جلسات را موضوعی برای تحقیقات خود در نظر می گرفت. یونگ دوران ...
نکوداشت های کتاب پاسخ به ایوب
One of Jung's most controversial works.
یکی از جنجال برانگیزترین آثار یونگ.
Barnes & Noble

A rare and original work.
اثری کمیاب و بدیع.
British Journal of Psychology

Jung's most important work.
مهم ترین اثر یونگ.
Joyce Carol Oates, American writer

قسمت هایی از کتاب پاسخ به ایوب (لذت متن)
بین جریان تحقق شخصیت «طبیعی» یعنی آن که به طرز ناخودآگاه صورت می پذیرد و همین جریان در موردی که با خودآگاهی به وقوع می پیوندد، تفاوت فاحشی وجود دارد. در مورد اول خودآگاهی هیچگاه دخالت نمی کند و به همین جهت پایان تحول به همان تاریکی آغاز آن است ولی در مورد دوم آنقدر نکات تاریک به روشنایی واصل می شوند که از یک طرف نور تمام شخصیت را فرا می گیرد.

و از طرف دیگر خود را مردی گناهکار می دانست که نه می تواند «خار را از جسم خود» بیرون آورد و نه می تواند خود را از «لطمه های فرشته شیطان» رهایی دهد. معنی این نکته آن است که حتی کسی که نور معرفت بر او تابیده باشد، همان که هست باقی می ماند و در برابر آن که در درون وی جایگزین شده و شکلش قابل تشخیص و توصیف نیست و او را از هر سو در بر گرفته و عمقش به اندازه ی اعماق زمین و وسعتش مانند وسعت آسمان است، از «من» محدود خویش هرگز تجاوز نمی تواند کرد.

سیل احساسات منفی ظاهرا پایان ناپذیر است و وقایع هولناک همچنان پی در پی رخ می دهند. غول های «شاخدار» (یعنی صاحب قدرت) که مولود ورطه هایی عمیق و سهمناک هستند، از دریا سر بر می آورند. بدیهی است که وجدان بشر در برابر قدرت عظیم این نیروهای تاریکی و تخریب دچار وحشت می شود و به این سو و آن سو می نگرد تا شاید یک کوه امن یا ملجأ و پناهگاهی پیدا کند.