رویا، غیر از آن که آشفتگی تداعی های اتفاقی و بی معنی است که معمولا بدان اعتقاد دارند، یا سوای آن که فقط در نتیجه ی احساسات جسمانی در طول خواب است چنان که بسیاری از نویسندگان می پندارند، محصول خود به خودی و معنی دار کنش روانی از یک تحلیل نظام مند است و مانند دیگر کارکردهای روانی حساس است.
بنا به نظر فروید، رویا مانند هر فرآورده ی پیچیده ی روانی، عبارت است از یک آفرینش یا عملی که انگیزه ها و رشته ی تداعی های پیشین خودش را دارد. رویا همانند هر کنش مفروض، عبارت است از بازده فرایندی منطقی، از رقابت بین تمایلات گوناگون و پیروزی یک میل نسبت به امیال دیگر. رویاپردازی نیز مانند همه ی کارهای دیگر ما معنی دار است.
چیزی فردی در رویا وجود دارد که در راستای سرشت روان شناسانه ی آن موضوع قرار دارد. این سرشت روان شناسانه دربردارنده ی چه چیزی است؟ خود به خود می گوییم که نتیجه ی گذشته ی روانی ماست. حالت ذهنی کنونی ما، به تاریخچه ی زندگی ما بستگی دارد. در گذشته ی هر شخص عناصری از ارزش های متفاوت وجود دارد که «پیکربندی» روانی را مشخص می کند. حوادثی که هیچ گونه احساسات نیرومندی در ما بر نمی انگیزند، تأثیر کمی بر اندیشه ها یا کنش هایمان دارند، در حالی که حوادثی که واکنش های حسی نیرومندی به وجود می آورند، برای تحول روانی بعدی ما اهمیت زیادی دارند.