کتاب " رز سفید ، جنگل سیاه" تا حدی یک شعر غنایی است ، یک درس تاریخی ناراحت کننده است و یک داستان جذاب و هیجان انگیز است که خواننده را از ابتدا تا انتها مشغول خواهد کرد.
یک داستان جذاب از قهرمانی و رستگاری ،کتاب "رز سفید ، جنگل سیاه" با نوشتاری ظریف و در عین حال زنده می درخشد. من از خواندن آن فوق العاده لذت بردم.
زمانی که زن در ابتدای بعدازظهر از خواب برخاست، نور روز تا حدودی تحلیل رفته بود. روی تخت نشست. معده ی خالی اش قاروقور می کرد. ماهیچه های بازوانش، شانه هایش و پشتش به اندازه ی لاک یک لاک پشت سفت شده بودند. انگشتانش را در شیارهایی فروکرد که ماهیچه در قسمت بالای شانه هایش در کنار استخوان و رگ و پی قرار گرفته بود و بیشترین تلاشش را کرد که با ماساژ دادن درد را دور کند. در اتاق پذیرایی چند سانتی متری باز بود. به مردی که آن بیرون از حال رفته بود نگاه دقیقی انداخت. خاموش نشست و به صداهایی گوش کرد که شنیده نمی شدند. هیچ چیز جز باد در میان درختان حرکت نمی کرد. از زیر پتوها بیرون آمد و برخلاف میلش کنار تخت ایستاد. به سمت کمد رفت و پیراهن خاکستری ساده ای پوشید. زمین سرد پاهایش را سوزاند و جوراب های پشمی ضخیمش را پیش از پوشیدن دمپایی هایش به پا کرد. با دقت و به آرامی جلو رفت. غریبه ای در خانه اش بود. اولین چیزهایی که دید پاهایش و آتل هایی بودند که در هر طرف برایش تعبیه کرده بود. تکان نمی خورد. چشمانش هنوز بسته بودند.
کتاب خیلی قشنگیه . شاخ و برگ کتاب زیاد نیست اما داستانه جالبی داره.
کتاب خیلی قشنگیه . شاخ و برگ کتاب زیاد نیست اما داستانه جالبه.
به عنوان کسی که در مورد جنگ جهانی زیاد میخونه این کتاب خوب بود:) پیشنهاد میشه
کتاب فوق العاده ای بود و اینکه بر اساس یه داستان واقعی واقعی بود جذاب ترش میکنه
همین الان تمومش کردم واقعا که فوق العاده بود درحین غم انگیزی خیلی زیبا و احساسی بود
دارم این کتاب رو میخونم و هنوز تمومش نکردم ولی تا اینجا عالی بوده