1. خانه
  2. /
  3. کتاب روزهای بی پایان

کتاب روزهای بی پایان

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
پیشنهاد ویژه
3.6 از 1 رأی

کتاب روزهای بی پایان

Days Without End
٪25
198000
148500
پیشنهاد ویژه
3.3 از 1 رأی

کتاب روزهای بی پایان

Days Without End
٪20
164000
131200
معرفی کتاب روزهای بی پایان
کتاب «روزهای بی پایان» رمانی نوشته «سباستین بری» است که اولین بار در سال 2016 به انتشار رسید. پسری بی سرپرست به نام «تام مک نالتی» در زمان «قحطی بزرگ ایرلند»، شهر «اسلایگو» را ترک می کند تا خود را به آمریکا برساند. «تام» و «جان» هنگام پیوستن به ارتش در سال 1851 با هم آشنا می شوند و خیلی زود مأموریت می یابند که به نبرد با بومی های آمریکایی در «میزوری» بروند. آن ها در طول روایت، کشتارهای دسته جعمی را به چشم می بینند، در نبردهای «جنگ داخلی» شرکت می کنند، و سرپرستی دختری بومی را بر عهده می گیرند. «تام» که راوی داستان است، زیبایی خیره کننده چشم اندازهای آمریکا و بی رحمی رعب انگیز درون قلب انسان ها را به شکلی به یاد ماندنی برای مخاطبین به تصویر می کشد.
درباره سباستیان بری
درباره سباستیان بری
سباستیان بری (Sebastian Barry) (متولد 5 ژوئیه 1955) رمان نویس، نمایشنامه نویس و شاعر ایرلندی است. او برای فیلم ایرلند داستانی، 2019-2021 نامزد برنده شد. وی به دلیل سبک متراکم نوشتن ادبیات شناخته شده است و یکی از بهترین نویسندگان ایرلند به حساب می آید.
فعالیت ادبی باری قبل از شروع نوشتن نمایشنامه ها و رمان ها در شعر آغاز شد.
او دو بار در فهرست جایزه Man Booker به خاطر رمان هایش "Long Long Way (2005)" و "The Secret Scripture" (2008) فهرست شده است. رمان وی در سال 2011، در کناره، در لیست طولانی برای بوکر قرار گرفت. در ژانویه سال 2017، بری برای روزهایی بدون پایان، جایزه کتاب سال کاستا را دریافت کرد، و به اولین رمان نویس تبدیل شد که دو بار برنده جایزه معتبر شد.
ویژگی های کتاب روزهای بی پایان
  • نامزد جایزه ادبی من بوکر سال 2017
  • برنده جایزه ادبی کاستا سال 2016
  • نامزد مدال اندرو کارنگی سال 2018
نکوداشت های کتاب روزهای بی پایان

اثری لذت بخش برای طرفداران «بری» و مشارکتی نه فقط در ادبیات ایرلند بلکه در ادبیات غرب آمریکا.

Kirkus Reviews

دستاوردی برجسته.

Guardian

حماسی، شعرگونه، و به شکل پیوسته غافلگیرکننده. رمانی غنی و رضایت بخش.

Independent
قسمت هایی از کتاب روزهای بی پایان

ما سربازها، انسان های عجیبی بودیم که درگیر جنگ ها می شدیم. با بی قانونی در «واشنگتن» موافق نبودیم. نمی توانستیم لذت قدم زدن روی چمن ها را حس کنیم. جنگ و طوفان ما را از پا درمی آورد و زمین ما را در خود می بلعید، اما هیچکس شکایتی نمی کرد. از این که هنوز نفس می کشیدیم، خوشحال بودیم چون ترس و وحشت را با چشمان خود دیده بودیم و لحظه ای از جلوی چشمانمان دور نمی شد.

انجیل و کتاب های مقدس دیگر را برای ما ننوشته بودند. شاید با آنچه انسان نامیده می شد، متفاوت بودیم، چون از بهشت سهمی نداشتیم؛ اما اگر خداوند ما را می بخشید، تنها به دلیل عشق بین ما بود.

درست مثل وقتی که در تاریکی کورمال کورمال راه می روید و چراغی روشن می کنید، نور همه جا را روشن می کند و آنچه در اتاق است و چهره افرادی که آنجا حضور دارند، مثل گنجی پیدا شده هستند. عشق هم درمورد ما همینطور بود.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب روزهای بی پایان" ثبت می‌کند