اثری لذت بخش برای طرفداران «بری» و مشارکتی نه فقط در ادبیات ایرلند بلکه در ادبیات غرب آمریکا.
دستاوردی برجسته.
حماسی، شعرگونه، و به شکل پیوسته غافلگیرکننده. رمانی غنی و رضایت بخش.
ما سربازها، انسان های عجیبی بودیم که درگیر جنگ ها می شدیم. با بی قانونی در «واشنگتن» موافق نبودیم. نمی توانستیم لذت قدم زدن روی چمن ها را حس کنیم. جنگ و طوفان ما را از پا درمی آورد و زمین ما را در خود می بلعید، اما هیچکس شکایتی نمی کرد. از این که هنوز نفس می کشیدیم، خوشحال بودیم چون ترس و وحشت را با چشمان خود دیده بودیم و لحظه ای از جلوی چشمانمان دور نمی شد.
انجیل و کتاب های مقدس دیگر را برای ما ننوشته بودند. شاید با آنچه انسان نامیده می شد، متفاوت بودیم، چون از بهشت سهمی نداشتیم؛ اما اگر خداوند ما را می بخشید، تنها به دلیل عشق بین ما بود.
درست مثل وقتی که در تاریکی کورمال کورمال راه می روید و چراغی روشن می کنید، نور همه جا را روشن می کند و آنچه در اتاق است و چهره افرادی که آنجا حضور دارند، مثل گنجی پیدا شده هستند. عشق هم درمورد ما همینطور بود.