کتاب مالاماندر

Malamander
(هیولای دریا)
کد کتاب : 26282
مترجم :
شابک : 978-6004627412
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 256
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

از کتاب های برگزیده به انتخاب Barnes & Noble

معرفی کتاب مالاماندر اثر تامس تیلر

کتاب «مالاماندر» رمانی نوشته «تامس تیلر» است که اولین بار در سال 2019 به انتشار رسید. پسری دوازده ساله به نام «هربرت لمن» به عنوان مسئول نگهداری از اشیای گمشده-و-پیداشده در هتلی بزرگ کار می کند. وقتی دختری به نام «وایولت پارما» برای پیدا کردن والدینش از او درخواست کمک می کند (والدینی که در زمان نوزادی دختر، در هتل گم شدند)، جست و جوی آن ها خیلی زود به ماجرایی عجیب و غریب تبدیل می شود. ناپدید شدن والدین «وایولت» با داستانی بومی درباره «مالاماندر» گره می خورد: موجودی نیمه انسان/نیمه ماهی که مردم محلی اعتقاد دارند تخم هایش می تواند آرزوهای انسان ها را برآورده کند. همه به دنبال این تخم ها هستند، از نویسنده ای به نام «سباستین ایلز» گرفته تا «مرد دست-چنگکی» و حتی رئیس ترسناک هتل یعنی «بانو کراکن».

کتاب مالاماندر

تامس تیلر
تآمس هنری تیلر زاده ی22 مه 1973 ، نویسنده و تصویرگر کودکان انگلیسی تبار است. وی در دانشگاه آنگلیا روسکین تحصیل کرد. او طراح جلد چاپ اول هری پاتر و سنگ جادو بود. وی در دانشکده هنر و طراحی نورویچ تحصیل کرد. سپس سه سال را در مدرسه هنر در کمبریج گذراند. پس از اتمام تحصیلات ، در کتابفروشی کودکان هفر مشغول به کار شد.او در اوقات فراغت مشغول طراحی تصاویر کتاب بود. در حدود یک سال بعد به او پیشنهاد شد كه برای انتشارات بلومسبری طراحی جلد انجام دهد. او به همراه طراحی برای كتاب ، خودش نوشتن كتاب برای كودك...
نکوداشت های کتاب مالاماندر
A fantastical, energetic mystery.
یک داستان معمایی ماورایی و پرشور.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Fans of Lemony Snicket will find their next adventure here.
طرفداران «لمنی اسنیکت»، ماجراجویی بعدی خود را در این کتاب پیدا خواهند کرد.
Bulletin of the Center for Children's Books

It confirms Taylor as a ferociously talented writer.
این اثر نام «تیلر» را به عنوان نویسنده ای فوق العاده بااستعداد به ثبت می رساند.
Bookseller

قسمت هایی از کتاب مالاماندر (لذت متن)
اتاق بزرگ پشت در با پرده های خاک گرفته ای که پنجره ها را پوشانده و به هم ریختگی که مثل موج روی زمین را گرفته، پر شده است. پرتو مخروطی شکلی از نوری سرد که ذرات گرد و خاک در آن می چرخد، از سقف بر روی یک میز دایره شکل، وسط اتاق پایین می آید.

در کنار میز روی ویلچری از جنس برنز درخشان و حصیر، خانم پیری با یک کلاه نشسته است. طوری که سر پر چین و چروکش از زیر پیراهن بلند ابریشمی گران قیمتش بیرون زده، من را یاد لاک پشت می اندازد. او با اشاره دست چنگال مانندش، من را به داخل دعوت می کند و در پشت سرم می چرخد و بسته می شود.

دهان مرد شبیه یک هفت پهن و برعکس است که لا به لای ریش استخوانی رنگ خیسش قرار گرفته. دهانش را باز می کند. از عصبانیت به فش فش افتاده است. متوجه می شوم توی ریشش جلبک دریایی است و دور و بر دکمه های زنگ زده اش هم جلبک است. بویش طوری است که انگار قرار است اتفاق بدی بیفتد.