کتاب «مهمان» رمانی نوشته ی «مری داونینگ هان» است که اولین بار در سال 2019 به چاپ رسید. «مالی» در روستایی بزرگ شده که داستان های عجیب زیادی در مورد آن وجود دارد. افسانه های محلی در مورد موجوداتی هشدار می دهند که بچه های انسان ها را می دزدند و آن ها را با موجوداتی کوچک و شرور جایگزین می کنند. وقتی «مالی» گردنبند محافظی را که از طرف مادربزرگشان به برادر کوچکترش داده شده، از گردن او درمی آورد، «توماس» ناگهان ناپدید می شود و موجودی دیومانند جای او را می گیرد. «مالی» به همراه کودک جایگزین، روستا را ترک می کند تا محل زندگی این موجودات عجیب را پیدا کند و از آن ها بخواهد برادرش را به او برگردانند.
اثری ضروری برای طرفداران «مری داونینگ هان».
داستانی سرگرم کننده و تشویش آور.
داستانی دلهره آور در مورد جادو و اسطوره شناسی.
چشم های مهمان طوری درخشید که انگار کسی یک لامپ در مغزش روشن کرده بود. دست های لاغرش را تکان داد و طوری بر پشتم بالا و پایین می پرید که ترسیدم من را به زمین بزند. جفتشان همینطور صداهای عجیب و غریب از خودشان درآوردند تا این که پژواک صدایشان در درخت های اطراف پیچید. سرم از سر و صدایشان درد گرفت.
اگر من اشتباه نمی کردم، الان برادرم در بغل مامان بود و بابا هم داشت در باغ، پیپش را می کشید. آن بچه ی اشتباهی هم هر جا بود، دیگر اینجا نبود.
هوای سرد و سنگین شب، مثل مهی تاریک در جنگل پیچیده و فاصله ی بین درخت ها را طوری پوشانده بود که دیدن را مشکل می کرد. از راه رفتن و کشاندن مهمان با خودم خیلی خسته شده بودم. گرسنگی اذیتم می کرد و بدجور هوس نان و پنیر کرده بودم.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
ممنونم😍خیلی عالی بود یعنی بهتره بگم بی نظیر بود موفق باشید ....
🙂خیلی خوب بود نهایت استفاده رو کردم موفق باشید
بی نظیر