کتاب ما این جا داریم می میریم

Ma Inja Darim Mimirim
کد کتاب : 28500
شابک : 978-6002297099
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 142
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت
مریم حسینیان
مریم حسینیان (زادهٔ ۱۳۵۴ در مشهد) نویسندهٔ ایرانی و از فعالان «انجمن ادبیات داستانی خراسان» است.مریم حسینیان در اول فروردین ۱۳۵۴ در مشهد به‌دنیا آمد. مهندسی خاک‌شناسی خود را از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت و کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه پیام نور مشهد دریافت کرد.مریم حسینیان از فعالان انجمن ادبیات داستانی خراسان است او از ۱۳۸۰ عضو هیئت مدیرهٔ ای انجمن و مسئول برگزاری کارگاه‌های داستان بوده‌ است.حسینیان سال‌هابا مطبوعات مشهد و کشوری همکاری داشته&zw...
دسته بندی های کتاب ما این جا داریم می میریم
قسمت هایی از کتاب ما این جا داریم می میریم (لذت متن)
کلید که توی قفل چرخید، چهارستون بدن گوهر لرزید. دلش آرامش می خواست. صدای تیک تاک ساعت و بوی عود و هوم هوم کولر، تازه داشتند حالش را جا می آوردند. زل زد به پری که ده قیف خالی را مثل دیوانه ها روی هم چیده بود و در را محکم بست. بعد دمپایی های قرمزش را پوشید و نایلون بزرگ پر از میوه را پرت کرد توی آشپزخانه. دو خواهر به هم سلام نکردند. هیچ وقت سلام نمی کردند. باز معلوم نبود پری چه دسته گلی قرار بود آب بدهد. زیرلب هفت تا حمد خواند و فوت کرد طرفش. بند دلش پاره می شد وقتی این طور عرق کرده و با آرایش غلیظ از خرید می آمد. صدبار به او گفته بود که حالا احمدآقا مدادچشم آبی و رژ قرمز روی صورت تو نبیند، چه می شود؟ کی آن طور آرایش کرده که تو می کنی؟ همین طوری تن آقاجان را توی گور می لرزاند، آن وقت پنجشنبه ها شکلات مغزدار می گذاشت توی سوپر دریانی. نه به آن خیرات، نه به این وضع خجالت آور. پری مانتو و شالش را پرت کرد روی کاناپه و غر زد «مثل جهنم گرم شده. می خوام فردا بچه ها رو دعوت کنم. فهمیدی؟» معلوم است که فهمیده بود. از قیف های خالی و توت فرنگی ها و پلاستیک پر از خرید فهمیده بود. کتاب سینوهه را گذاشت روی میز. «بعضی وقتا یه مشورتی هم با من بکنی، بد نیستا...» «مثلا اجازه بگیرم؟ چار نفر می آن دور هم می گیم می خندیم. بده؟ مردم از بس قیافه ی عبوس دیدم.»