اروین ولش (به انگلیسی: Irvine Welsh) رماننویس، نمایشنامهنویس و نویسنده داستانهای کوتاه اهل کشور اسکاتلند است.
اولین رمانش را با عنوان رگیابی (به انگلیسی: Trainspotting) در سال ۱۹۹۳ نوشت و از آن پس تا به امروز هشت رمان منتشر کردهاست. وی جدای رمان به نمایشنامه و فیلمنامهنویسی نیز علاقه دارد.
وقتی مواد می زنی، تنها چیزی که نگرانشی مواد زدنه. وقتی موادو می ذاری کنار، باید نگران هزار تا چیز دیگه م باشی. پول نداشته باشی. نمی تونی بری بار مشروب بخوری؛ پول داشته باشی، اون قده می خوری تا جونت در بیاد؛ با هیچ دختری آشنا نشی، سرت بی کلا می مونه؛ با یکی آشنا بشی، زندگی تو جهنم می کنه و اجازه نداری یه نفس راحت بکشی. یا باید اونو انتخاب کنی یا این که گند بزنی تو رابطه و عذاب وجدان بگیری.
این سبک از کمدی، تلاشی است برای بیرون کشیدن شوخ طبعی از دل موضوعاتی که اکثر افراد آن ها را در ذات خنده دار در نظر نمی گیرند
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
نگارش به سبک «جریان سیال ذهن» این امکان را برای مخاطبین فراهم می آورد که افکار درونی شخصیت ها را «بشنوند»
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
بینظیر. ترساندن خواننده از این هیولای وحشتناک؛ اعتیاد، بسیار بسیار خوب از کار درآمده.
اون طور که من فیلم را دیدم، ترجمهاش حتما باید سانسور داشته باشه!