با کاراکترهای ملموس و پیچ و خم های باورپذیر متعدد.
بسیار سرگرم کننده و فوق العاده پرتنش!
حیرت انگیز.
این هرگز چهره واقعی اش نبود. پدر خوب بودن فقط نقابی بود که او برای پنهان کردن هیولای درونش به چهره می زد. ولی این به این مفهوم نیست که بچه ها عشق و علاقه «ملوین رویال» را فراموش کرده بودند. بی اختیار یادم می آید که او چقدر می توانست مهربان باشد، چقدر قابل اعتماد. وقتی به چیزی توجه می کرد، تمام توجهش را به آن معطوف می کرد. من و بچه ها را دوست داشت و ما فکر می کردیم این دوست داشتن واقعی است.
ولی نمی توانست واقعی بوده باشد. نه با توجه به شخصیت واقعی اش. من تفاوت این دو را نفهمیده بودم و وقتی متوجه همه نکاتی می شوم که از نظرم پنهان مانده بودند، حالم بد می شود.
عجیب است که همه مدرسه ها بوی مشترکی دارند. بلافاصله احساس می کنم دوباره سیزده سال دارم و مرتکب خطایی شده ام. وقتی وارد دفتر مدیر راهنمایی می شوم، «کانر» را می بینم که روی یکی از صندلی های سفت پلاستیکی قوز کرده و به کفش هایش خیره شده است. حدسم درست بود.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
وقتی حوصلهاتون خیلی سر رفته بود و دنبال یه کتاب میگشتین که خوندنش راحت باشه و حسابی درگیرتون کنه، به این کتاب فکر کنین شخصیت اصلی داستان یه مادر پارانویده که فکر میکنه بخاطر اتفاقاتی که در گذشته افتاده همهی دنیا دنبال خودش و بچههاشن و میخواد به هر قیمتی که شده ازشون محافظت کنه. نویسندهاش هم به خوبی از شخصیت منفیِ در سایه استفاده کرده بود پلات توییستهاش قابل حدسن ولی از جذابیت کتاب چیزی کم نمیکنه ترجمهی خانم رفیعی هم روون و خوب بود
از بهترین کتابهایی که خوندم 👌👌👌
صوتیش رو گوش کردم. عالی بود.
من اینو خیلی وقت پیش خوندم و واقعا تو ژانر خودش شاهکاره . بضی جاهاش قابل پیش بینیه ولی استعداد نویسنده وقتی مشخص میشه ک در عین حال که قابل پیش بینیه تررررس و استرس شدیدی بهت وارد کنه . الان سراغ جلد دومش رفتم و خوشحالم ترجمه شده بلاخره 😍
عالی بود ...من واقعا این قد جذب کتاب شدم ک تا ساعت پنج صبح که تمام شد نتونستم ولش کنم