داستانی قدرتمند برای تمام مخاطبین.
رمانی شایان توجه که از زندگی یک قهرمان واقعی در جنگ جهانی دوم الهام گرفته شده است.
فوق العاده تکان دهنده و به یاد ماندنی.
اواخر سپتامبر بود؛ اما هوا هنوز گرم بود. اسمش را گذاشته بودند «هوای پیشوا»، چون این فصل، موفقیت های «هیتلر» را در لشکرکشی هایش به ارمغان آورده بود که در رابطه با لهستان قطعا موفقیت آمیز بود.
من آن سالی که علائم بیماری پدر آنقدر شدید شد که مجبور شد به دنبال درمانگر پیر یهودی مورد علاقه اش-مردی به اسم «کتز»- برود، بیست و پنج ساله بودم. اجازه نداشتیم به یهودی ها بگوییم دکتر. کلمه ی «درمانگر» ترجیح داده می شد. هیچ کدام از آریایی ها مجاز به رفت و آمد با پزشکان غیرآریایی نبودند؛ اما پدرم به ندرت از قوانین تبعیت می کرد.
«کتز» ما را به اتاق مطالعه ی قفسه بندی شده اش که سه برابر کل خانه ی ما بود، راهنمایی کرد. قفسه ها پر از کتاب های جلد چرمی بود. یک راه پله ی مارپیچ هم داشت که به سمت طبقه ی دوم که یک بالکن نرده دار بود و قفسه ها و کتاب های بیشتری داشت، هدایت می شد. «کتز» کلید روی دیوار را زد و چلچراغ کریستال بالای سرمان که هزاران آویز داشت، روشن شد و پرتوهای نورش را به همه جا پاشید.
برای چه سنی مناسبه؟