کتاب زندگی پشت و رو

Inside Out & Back Again
کد کتاب : 370
مترجم :
شابک : 978-600-391-025-6
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 320
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2011
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

برنده ی جایزه ی ملی کتاب آمریکا سال 2011

معرفی کتاب زندگی پشت و رو اثر تاینها لای

این رمان جذاب و منظوم که از تجارب دوران کودکی نویسنده-فرار از ویتنام پس از سقوط شهر سایگون و مهاجرت به آلاباما-الهام گرفته شده، به خاطر ارائه ی بینشی کودکانه و تأثیرگذار درباره ی خانواده و مهاجرت، بسیار مورد تحسین و تمجید قرار گرفته است. «ها» در تمام عمرش فقط شهر سایگون را دیده است: شور و سرزندگی بازارهای این شهر، لذت آداب و سنت هایش و گرمی و صمیمیت دوستان و آشنایانی که در این شهر زندگی می کنند. اما حالا دامنه ی جنگ ویتنام به خانه و محل زندگی «ها» رسیده است. او و خانواده اش، با سقوط سایگون مجبور به فرار شده و به امید داشتن شرایطی بهتر برای زندگی، با کشتی رهسپار آمریکا می شوند. رمان زندگی پشت و رو، به سال های آکنده از تغییر، آرزو، اندوه و التیام در زندگی یک دختر می پردازد و با روشنگری و طنزی گزنده و غیرقابل پیش بینی، داستانی بسیار هیجان انگیز به مخاطبین خود عرضه کرده است.

کتاب زندگی پشت و رو

تاینها لای
تاینها لای، زاده ی 22 فوریه ی 1965، نویسنده ی ویتنامی/آمریکایی داستان های کودک و نوجوان است.او در خلال جنگ، شهر خود را ترک کرد و پس از حضور در دانشگاه، مدرکی در رشته ی آشپزی گرفت. لای از سال 1988 به مدت دو سال در برنامه های آشپزی شبکه های تلویزیونی کالیفرنیا مشغول بود و در راستای شناساندن جامعه و فرهنگ ویتنام نیز فعالیت می کرد. او سپس مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا را از دانشگاه نیویورک دریافت کرد و در همین شهر ساکن شد. لای اکنون به تدریس در مدرسه ی نوین طراحی پارسونس می پردازد.
نکوداشت های کتاب زندگی پشت و رو
A strong, lovely, and vivid read.
کتابی مستحکم، دوست داشتنی و احساس برانگیز.
Bulletin of the Center for Children’s Books

Both humorous and heartbreaking.
هم طنز آمیز و هم حزن انگیز.
Booklist Booklist

This is a wonderfully inspiring story.
این داستان، به شکل شگفت انگیزی الهام بخش است.
Children's Literature

قسمت هایی از کتاب زندگی پشت و رو (لذت متن)
برادر کوانگ با فریادهای شادی به خانه برمی گردد. او موفق شده ماشینی را تعمیر کند که هیچ کس از عهده اش بر نمی آمده. از حالا به بعد فقط قرار است موتور ماشین ها را تعمیر کند. مادر از شدت خنده گریه می کند. من دهن کجی می کنم. پس کسی قرار است نوبت من برسد؟

حال من ده ساله ام، و دارم یاد می گیرم چطور بافتنی ها را تزئین کنم، کسرهای ریاضی را به درصد حساب کنم، از درخت پاپایای خودم مراقبت کنم تا میوه های زیادی بدهد.

اما دیشب دهن کجی کردم چون مادر اصرار کرد که تنها یکی از برادرهایم حق دارد صبح زودتر بیدار شود و خانه مان را برکت دهد چون فقط قدم مردها خوش شانسی می آورد. گره ای کهنه و خشمگین راه گلویم را بست.