از سمت توالت مردانه صدای غرش سیفون می آمد، خیلی طولی نکشید که شنیدم یکی دارد با سرخوشی آهنگ "من یه سرباز فوکولی آمریکایی ام" را با سوت می زند و کلی شگردهای عجیب وغریب پیاده می کند - چیزی که خیلی بیش تر از همه جلب توجه می کرد شگردهای آوازخوانی اهالی کوهستان های سوئیس و آن ورها بود، مثلا وقتی می خواست صدای "ای" توی "فوکولی" را با سوت بزند، طبق شگرد آن آوازها آن بابایی که داشت سوت می زد می بایست صداها را هم زمان و خیلی تروفرز بین صدای اصلی و صدابالای آواز حفظ کند که فکر کنم یک چیزی بین ریتم یک سوم و یک چهارم بود (ولی در عجبم چرا نه هماهنگی استانداردی دارد و نه حتی یک سر سوزن کوک است - حتما لب هایش باید یک مشکلی داشته باشند): البته چنین خطاهایی فقط در نمایش تردستی های داخل توالت عمومی مردانه قابل بخشش بود و نه مثلا به خیال بعضی فروشنده ها، در سکوت نسبی بعضی محیط های کاری که آدم به محض شنیدن صدای سوتی این چنینی یکهو خشکش می زند و تنفرش را نشان این و آن می دهد. گاهی اوقات کل روز این جور آهنگ ها از توی توالت مردانه به گوش می رسید، هر کس می رفت داخل، بقیه آهنگ را پیش می گرفت و دنباله اش را می زد، و یا کلا تا نگاهش به شادابی کاشی های در و دیوار توالت می افتاد خودش بقیه اش را به صورت خودکار یادش می آمد. یک بار که یادم است چندتا فنجان قهوه زده بودم، شروع کردم آغاز آهنگ شادی بخش "تنها چیزی که می خواهم یک اتاق است و بس" را زدن، ولی بعدش مکث کردم و کلی هم خجالت کشیدم، چون حس کردم داشتم نادانسته با جیک جیک ناموزون و بم فضای توی توالت، سوت زدن استادانه و صدای لطیف و استاندارد یکی دیگر را خراب می کردم؛ اگرچه، چند ساعت بعد، همان روز، وقتی به خودم آمدم دیدم کنار دستگاه کپی ایستاده ام و دارم بغل دست کسی سوت می زنم که حتم داشتم او هم همان روز و همان موقع که توی توالت داشتم آن سوت استادانه و لطیف آن بابا را خراب می کردم، او هم توی یکی از توالت ها چپیده بود.
حتما این کتاب رو بخونید.شگفت زدتون میکنه من فقط لذت بردم و لذت امیدوارم براى شما هم همین حس رقم بخوره.