مشفقانه، تکان دهنده، سوررئال و فوق العاده خنده دار.
اثری از نویسنده ای که در اوج توانایی های خلاقانه ی خود قرار دارد.
در چشم هایش، اشک ها داشتند مسابقه می دادند برای بیرون زدن و طوری جلوی یکدیگر در می آمدند، در حال سبقت از هم برای پایین ریختن بر گونه ها، انگار که در مسابقات المپیک گریه بودند با تصویری از مدال های طلا جلوی چشمشان.
او برای همیشه جایی برای رفتن نخواهد داشت و زندگی برایش چیزی به جز خستگی از نفس کشیدن نخواهد بود.
زن گفت: «آپارتمان خوبی داری.» و طوری این را گفت که انگار چیز خیلی مهمی بود. این حرفش مرد را شگفت زده کرد. نگاه دیگری به آپارتمانش کرد که ببیند در طول آن پنج سال که آنجا زندگی کرده بود آیا چیز خوبی را نادیده گرفته است، اما خانه درست همانطور بود که بود. مرد گفت: «ممنون.» زن دیگر چیزی نگفت و روی کاناپه نشست. مرد فکر کرد که زن می خواهد چیز دیگری بگوید. دلیلی نداشت که اینطور فکر کند، اما به هر حال اینطور فکر کرد. کلی وقتش را صرف فکر کردن به چیزهایی می کرد که هیچگاه به نتیجه نمی رسید. اغلب، ذهنش در کلنجار با ساده ترین چیزها به دکمه ی پف فیل ساز بدل می شد.
«نسل بیت» هیچوقت از نظر تعداد و آمار، به جنبشی بزرگ تبدیل نشد اما از نظر تأثیرگذاری و جایگاه فرهنگی، از همه ی چارچوب های زیبایی شناسانه ی دیگر قدرتمندتر بود.
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
بعد از اینکه امتحانمو خراب کردم و روحیه ام خوب نبود این کتاب رو خریدم و توی مسیر نصفش رو خوندم برای من خوندنش تو اون وضیعت لذت بخش بود متنش رون بود ،طنز کم رنگ ولی خوبی داشت ،دنبال کردن داستان راحت بود و در کل آرامش بخش بود