ادبیات آمریکای لاتین با آن عظمت و گستره ی عجیبش و گونه گونی فرم های داستان نویسی و روایتش در کنار ابداعات منحصر به فردش، با نام هایی که تاریخ ادبیات، به خاصه در قرن بیستم بی نام آنها چیزی غیر از این می بود، همچنان یکی از سرآمدان ادبیات جهان است. «خورخه لوئیس بورخس»، «ارنستو ساباتو»، «مانوئل پوییگ» و «خولیو کورتوثار»، چنان جایگاه رفیعی در تاریخ ادبیات آمریکای لاتین و حتی کل جهان دارند که هیچ علاقه مندی به داستان، رمان و نمایشنامه وجود ندارد که این نام ها را نشنیده و نخوانده باشد. اما این نام ها تنها سرآمدان ادبیات آرژانتین نیستند. «نورا گیلکمن» یکی از مهم ترین نویسندگان امروز آرژانتین است که با داستان های کوتاه و نمایشنامه های شهره است؛ آثاری با محوریت مسائل زنان، توجه به زبان ملی و فرهنگ آرژانتینی که یکی از خصوصیات بارز نویسندگانی ست که برابر یکدستی جهانی شدن ایستاده اند. نمایشنامه ی «زنی به نام راکل» اولین کتابی ست که از این نویسنده ی آرژانتینی ساکن نیویورک به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این نمایشنامه داستان زنی ست که زیر بار فشارهای جهان فالیک و مردمحوری عرف و قانون، سعی می کند قهرمان قصه ی خودش و زنان دیگر باشد و از ارزش های والای زندگی اش دفاع کند. از نقاط بارز و مهم این نمایشنامه، اساس قصه ی آن است که از زندگی زنی به نام «راکل لیبرمن» آمده است؛ زنی که در آرژانتین دهه ی سوم قرن بیستم، پاسدار آزادی و برابری و شرافت انسانی بود. گیلکمن که خودش فعال حقوق زنان است، این نمایشنامه را در راستای نقد بنیادین همان فرهنگی نوشته است که خود، پاسدار بسیاری از جنبه های زیبا و انسانی است. کتاب «زنی به نام راکل» اهمیتش در دورانی که جنبش های زنان و افشاگری ها، هر روز قوام بیشتری می یابد، یکی از نقطه های درخشانی ست که علاوه بر اهمیت ادبی، ارزش ویژه ای نیز از منطر نوآوری های تئاتری دارد.
کتاب زنی به نام راکل