این تجربه به نظر برای بسیاری از نویسندگان پرفروش و موفق اتفاق افتاده است: مواجه شدن با واکنش های منفی، قبل از دستیابی به موفقیت.
«جک کروآک» شیوه ای از نوشتن را ابداع کرد که در آن، سرعت، زبان عامیانه، انسان های واقعی و حقیقت هر لحظه از زندگی را به نمایش می گذاشت.
امکانِ بد بودن برای این ترکیب (کرواک و قدمی) فراهم نیست؛ کرواک همواره منو حیرتزده کرده و قدمی هم با ظرافت حاصل از تیزبینی و گسترهی دانشاش.
این کتاب شاهکاریه در نوع خودش(البته این نظر منه چون من واقعا عاشق نویسنده هاى بیت هستم)آخرین کتابى که کرواک نوشته که به نظرم کاملترین هم میتونه باشه یه روایت غمناک از واپسین سالهاى زندگى یه نویسنده که خسته از تمام ژست هاى دنیای بعد از معروف شدنش هست این سال هاى زندگى کرواک دقیقا خلاف باورها و رها بودنش هست،زندگى آزادى که که با خوندن در راه متوجه میشى.این سالا کرواک دقیقا در تضاد با اصل آزادى خودش قرار داره و حتى رفتنش به بیگ سور و همراه کردن رفقاى قدیم هم کمکى نمیکنه و این پارانویاى ناخواسته دست از سرش برنمیداره تا جایى که به جنون درونى و انزوا میرسه و بعدش حادثه ى تلخ و تمام.غم و تلخى کتاب مخصوصا تو بخش دوم کتاب قابل لمسِ و مخاطب هم تو این غم شریکه خوندن این کتاب واقعا تجربه خاصى به زندگى آدم میده و ترجمه فرید قدمى هم بسیار دقیق و زیباست.بخونید و از دستش ندید.