کتاب دردسرهای نابغه قلابی 1

The Smartest Kid in the Universe
(مورد آزمایشی شماره یک)
کد کتاب : 56441
مترجم :
شابک : 978-6222742263
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«کریس گرابنستاین» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب دردسرهای نابغه قلابی 1 اثر کریس گرابنستاین

کتاب «دردسرهای نابغه قلابی» رمانی نوشته ی «کریس گرابنستاین» است که اولین بار در سال 2020 منتشر شد. «جیک مک کوید» پس از پایان کلاس هفتم، یک شیشه پر از آب نبات های ژله ای را می خورد و پس از مدتی می فهمد که این آب نبات ها، در واقع آزمایشی برای انتقال دانش از طریق خوراکی ها بوده اند. او حالا به خاطر خوردن این آب نبات های عجیب، اطلاعات و حقایقی جدید و شگفت انگیز را آموخته است. دانش جدید «جیک» به او کمک می کند تا در تیم «کاسه سوال» در مدرسه عضو شود، به دنبال گنجی پنهان متعلق به دزدان دریایی برود، و برای حل پرونده های فوق سری به استخدام دولت آمریکا درآید. «جیک» حالا همچنین ممکن است بتواند جلوی بسته شدن مدرسه اش را نیز بگیرد.

کتاب دردسرهای نابغه قلابی 1

کریس گرابنستاین
کریس گرابنستاین، زاده ی 2 سپتامبر 1955، نویسنده ی آمریکایی است. او اولین رمانش را سال 2005 منتشر کرد و از آن زمان به بعد، رمان های متعددی هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان نوشته است. کریس در سال 1977، از کالج ارتباطات و اطلاعات دانشگاه تنسی فارغ التحصیل شد. گرابنستاین از همان ابتدای مسیر نویسندگی حرفه ای، بازخوردهای بسیار خوبی از منتقدین دریافت نمود و بخش تحلیل کتاب پایگاه خبری نیویورک تایمز، بسیار از رمان اول او تعریف و تمجید کرد. او در نوشتن کتاب های کودک هم موفق عمل کرده و رمان فرار از کت...
نکوداشت های کتاب دردسرهای نابغه قلابی 1
An amusing adventure.
یک ماجراجویی سرگرم کننده.
Publishers Weekly Publishers Weekly

It will appeal to Grabenstein’s legions of fans.
این اثر برای طرفدارن پرتعداد «گرابنستاین» جذاب خواهد بود.
Booklist Booklist

Clever, concise, and compelling.
هوشمندانه، موجز و مهیج.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب دردسرهای نابغه قلابی 1 (لذت متن)
دکتر «لوپز» رو کرد به «جیک». «تو سفیر تبلیغاتی فوق العاده ای برای مدارس دولتی بودی «جیک». خیلی ازت ناامید شدم.» «جیک» اعتراض کرد: «نمی دونم از چی حرف می زنین! من چیزی ندزدیدم!» «به جز این!» این را افسر پلیسی گفت که از اتاق «جیک» بیرون آمده بود و توی دست هایش یک دفترچه ی آبی رنگ بود.

افسر پلیس گفت: «این ها رو هم توی کشوی میزش پیدا کردیم. روش های تقلب در تقریبا شصت تا بازی کامپیوتری. ظاهرا تقلب کردن برای «جیک» کوچولومون بازیه.» مامان «جیک» که به جای حس افتخار، اشک توی چشم هایش حلقه زده بود، گفت: «تو همچین کاری کردی جیک؟»

سرش را به نشانه ی تأسف تکان داد و راهش را کشید و رفت. دکتر «لوپز» گفت: «جیک مک کوید!» لحن صدایش مثل یک قاضی بود که می خواهد حکم اعدام را اعلام کند. «شما از تیم مدرسه ی متوسطه ی «ریور ویو» اخراجی. یک هفته هم از مدرسه تعلیق میشی.»