پیرمرد باز هم جوابی نداد و فقط تعظیمی کرد الکساندرا پاولوونا وقتی خود را در هوای آزاد یافت، نفس راحتی کشید، چترش را باز کرد و می خواست به منزل برود که ناگهان از پشت کنج کلبه درشکه کورسی کوتاهی پیدا شد. مرد بیست ونه - سی سالهایی که پالتوی ماهوت کهنه ای پوشیده و کلاهی از همان پارچه به سر گذاشته بود، داخل درشکه نشسته بود. به محض دیدن آلکساندرا پاولوونا فورا اسب را نگاه داشت و رو به او کرد. صورت رنگ پریده و پهن، چشمهای ریز و شامل چه خاکستری و سبیل های مایل به سفید او به رنگ لباس و آمریلا بی حالی لبخندی زد و آهسته گفت: «سلام اجاره میفرمایید بدانم اینجا چه کار می کنید؟
و موج هایی طولانی که گاه به رنگ سبز سیمین و گاه به سان آژنگ های سرخ فام بودند پدید می آوردند. صفیر چکاوکها از بالا شنیده می شد. زن جوانی که او را ألکساندرا پاولووتالیپینا مینامیدند، از ملک شخصی خودش که در حدود یک ورست از این دهکده فاصله داشت می آمد. او پیودزنی بود که فرزندی نداشت ، خیلی هم ثروتمند بود و با برادرش به نام سرگی پاولیچ والینتسف که سرگرد بازنشسته ای بود زندگی می کرد. برادرش متأهل نبود و ملک خواهرش را اداره می کرد.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
رمان «پدران و پسران» نام «تورگنیف» را در کنار برترین نویسندگان روسیه در قرن نوزدهم قرار داد.
هردو ترجمه مستقیما از روسی هستند اما طبق گفته عده ای ترجمه شفیعیها به لحن تورگنیف نزدیک تره
کتاب با این که حجم اش کم است ولی خیلی تاثیرات عمیق و آموزنده تو فکر و اندیشه انسان میگذارد تو جامعه ما هم از این افراد مثل رودین پیدا میشود که فقط از نطر فکر و نطر قوی هستند و دست به عمل نمیزنند در کتار این کتاب ، کتابهای ابلوموف و مقصر کیست هم پیشنهاد میشود با تشکر از سایت ایران کتاب
شمام عاشق رودین بودین؟
آخرین نسخه چاپ شدهی نشر علمی فرهنگی را خواندم و توصیه نمیکنم چون پر از اشکالات نگارشی بود!
این رمان و رمان "پس از مجلس رقص" لئون تالستوی که توسط بنگاه نشر پروگرس در قبل از انقلاب منتشر شده بود، اولین رمانهایی بودند که منو از دوران نوجوانی و کتابهای ژول ورن و جک لندن و ... وارد دنیای بزرگسالی کردند. ترجمه آلک قازاریان را توصیه میکنم، چون هنوز که هنوزه بعد از این همه سال طراوت و تازگی خودش را حفظ کرده و نثرش روان و خوشخوان است.
نقد نیکولای الکساندرویچ دوبرولیوبوف بر این کتاب را بخوانید-کتاب عالی
سلام. این نقد رو از کجا میتونم پیدا کنم؟
عالیههه..😍 خیلی جالب هست
این رمان رو مهران مدیری در برنامه کتاب بازی معرفی کرد. این کتاب اولین اثر ایوان تورگینف است ، ژانر کتاب عاشقانه سیاسی هست و شخصیت روین نماد باکونین که آنارشیست بود ، هست ، رودین شخصیتی روشنفکر هست ولی به اندازه ای که در بیان قوی هست در عملگرایی خوب نیست و اعتقادات و بیانات او فقط در حد حرف میماند و به مرحله عمل نمیرسد ، بهترین ترجمه این اثر ، محمد هادی شفیعیها و بهترین نشر ، نشر ماهی هست.
انتشارات ماهی بسیار عالیست.کتاب شدیداً پیشنهاد میگردد
کتابهای تورگنیف جالب هستن
ترجمه محمد هادی شفیعیها از نشر علمی فرهنگی رو خوندم و اصلا باهاش راحت نبودم از طرفی کتاب پر از غلط املایی بود
کدوم ترجمه بهتره؟
نشر ماهی ترجمه محمد هادی شفیعیها
کسی اطلاع داره ترجمه آقای شفیعیها از روسی است یا خیر؟
هردو ترجمه از روسی
ما همواره کسانی را "دوست داریم" که خودشان کمتر دارای استعداد دوست داشتن هستند. رودین ایوان تورگنیف
داستان خیلی جالب جلو میره و بالا پایین زیاد داره،اخرش هم عالیه.و خوبیش اینه مطلب به نفع هیچ یک از شخصیتها جهت دارانه نیست