آلیس مونرو، داستان سرایی مادرزاد است.
در این مجموعه داستان فوق العاده، لحظاتی از تفکر و بینش مانند رعد و برق از صفحات کتاب به چشم می خورد.
مجموعه ای استادانه و موفق.
به این فکر کرد که خوشحال بودن لارنس به ندرت برایش اهمیت داشت. می خواست که او حال خوبی داشته باشد تا همه چیز بدون مشکل پیش برود، اما این دو موضوع اصلا یکی نبودند.
آیا این واقعیت ندارد که همه ی آدم هایی که تا الان در دنیا می شناسم، چیزی بیش از عروسک های خیمه شب بازی برایم نیستند؟
بعد از این که ساعت ها مشغول رانندگی بوده ای، این گونه به بی اهمیت ترین جزئیات دنیا توجه می کنی؛ به منحصر به فرد بودن آن ها و مکان دقیقشان توجه می کنی و این که چه اتفاق دلسردکننده ای است که آنجایی و آن اتفاق را می بینی.
داستان های کوتاه مونرو با جمله ای منحصر به فرد، انتخابی اشتباه که مسیر زندگی را تغییر می دهد و درکی ناگهانی توسط شخصیت ها به وجود می آیند