کتاب مارک و پلو

Mark & Polo
(مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها)
کد کتاب : 7905
شابک : 9789648496673
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 184
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 24
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب مارک و پلو اثر منصور ضابطیان

"مارک و پلو" مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس هایی است که "منصور ضابطیان" از نقاط مختلف جهان گردآوری کرده است. این اثر وقایع نگاری ضابطیان از تجربه های شخصی خودش است که با نثری دلنشین و گیرا، لحظه های مختلف سفرش را با مخاطب به اشتراک گذاشته و خواننده را همراه خود به فرانسه، هندوستان، اسپانیا و ارمنستان می برد. سفرهای او همیشه با همراهی دوستانش بوده است و بیشتر مطالب کتاب به آنچه "منصور ضابطیان" در این سفرها دیده و آموخته اختصاص دارد. در "مارک و پلو" و دیگر کتاب های "منصور ضابطیان" از زبان و لحن رسمی و جدی جهانگردان خبری نیست و او تجربیات سفرش را چنان با جزییات قابل لمس بیان می کند که گویی خواننده در سفر همراه او بوده است. از جمله ی این جزییات می توان به تصاویر و لحظه ها، رنگ و بو و مزه ها و هر آنچه که لازم است تا مسافر درونتان را به بستن کوله پشتی سفرش ترغیب کند، اشاره کرد. "مارک و پلو" کتابی است که حتی اگر اهل سفر کردن نباشید، شما را به این کار وسوسه می کند!
حجم کم کتاب "مارک و پلو" و سبک سفرنامه ای آن، برای افرادی که وقت زیادی برای کتاب خواندن ندارند اما به مسافرت و ادبیات آن علاقه مند هستند، مناسب است. در پیشگفتار اثر، "منصور ضابطیان" از چگونگی علاقه ی خود به سفر و دلیل نوشتن کتاب "مارک و پلو" سخن گفته و بعد از این محتوای اصلی اثر در هشت قسمت تدوین شده که در هر کدام به گوشه ای از جهان، از کره ی جنوبی تا ایالات متحده ی آمریکا پرداخته است.

کتاب مارک و پلو

منصور ضابطیان
منصور ضابطیان (متولد ۷ آذر ۱۳۴۹ در تهران) روزنامه‌نگار، کارگردان، مجری رادیو و تلویزیون، پادکست ساز، سفرنامه نويس و تهیه‌کننده ایرانی است.ضابطیان در سال ۱۳۶۹ کاردانی رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه علوم پزشکی گیلان به پایان رساند و پس از چند سال رشته تحصیلی خود را تغییر داد و رشته سینما را در دانشگاه ادامه داد. منصور ضابطیان مدتی مدرس دوره‌های آزاد آموزش گویندگی و اجرا در دانشکده خبر نیز بود.او کار حرفه‌ای را با روزنامه‌نگاری شروع کرد و مصاحبه‌ها و گزارش‌...
قسمت هایی از کتاب مارک و پلو (لذت متن)
اتاقی که گرفتم چهار تخته بود. یک پسر امریکایی و دو تا پسر استرالیایی دیگر هم تو اتاق بودند و با من ، تیممان کامل شد.ظهر بین ساعت یک تا سه که وقت نظافت اتاق ها بود، همه باید بیرون می رفتند. استراحتی کردم و بیرون زدم. ساعت 5/3 بود که برگشتم. شیفت پذیرش عوض شده بود و به جای مرد میانسال، پسر جوانی پشت میز بود. قیافه اش به اسپانیایی ها نمی خورد. بیشتر شبیه یونانی ها بود. وقتی وارد شدم، شماره تختم را پرسید و خواست کلیدم را نشانش بدهم. توی اتاق، جرج و جانی دوتا رفیق استرالیایی و پسر امریکایی هر سه خواب بودند. من هم روی تخت خودم رفتم و چند لحظه ای نگذشت که خوابم برد. نمی دانم چقدر گذشته بود که از صدای خروپف پسر امریکایی خوابم به هم خورد. کمی نگاهش کردم، ولی هیچ جور نمی توانستم ساکتش کنم. توی دلم فحش را کشیدم به جرج بوش و کاندولیزا رایز. اختلاف تاریخی ما انگار باید در یک اتاق کوچک چهار تخته هم باید خودش را نشان می داد. در کشاکشی میان عصبانی و فکرهای احمقانه، صدای رسپشن به گوشم رسید که داشت سوت می زد. اگرچه صدای سوت هم نمی گذاشت خوابم ببرد، ولی دست کم از صدای خرناس یک پلنگ زخمی بهتر بود. صدای سوت آشنا بود. این آهنگ را قبلا شنیده بودم. اما کجا؟ گوش هایم را تیز کردم. خدایا این ملودی کدام ترانه است؟