منصور ضابطیان (متولد ۷ آذر ۱۳۴۹ در تهران) روزنامهنگار، کارگردان، مجری رادیو و تلویزیون، پادکست ساز، سفرنامه نويس و تهیهکننده ایرانی است.
ضابطیان در سال ۱۳۶۹ کاردانی رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه علوم پزشکی گیلان به پایان رساند و پس از چند سال رشته تحصیلی خود را تغییر داد و رشته سینما را در دانشگاه ادامه داد. منصور ضابطیان مدتی مدرس دورههای آزاد آموزش گویندگی و اجرا در دانشکده خبر نیز بود. او کار حرفهای را با روزنامهنگاری شروع کرد و مصاحبهها و گزارشهای مختلفی برای مجلات و روزنامههای حیات نو، چلچراغ، گزارش فیلم و کلک مینوشت. در سال ۱۳۷۸ کار در تلویزیون را آغاز کرد. «سبد»، «مردم ایران سلام»، «جغرافیای فریاد»، «فرش واژه»، «نقره»، «رادیو هفت» و «صدبرگ» از معروفترین کارهای او در تلویزیون است.صاحب رستوران ایرانی (شیرازی زاده ای که سالها در فرانسه زیسته و بعد از چند کشور مختلف به کوبا رسیده است): فکر میکنم اینجا جای آخر باشه. هیچ جای دنیا این قدر راحت نبوده ام. این قدر آرامش نداشته ام...دقیقا مث شیراز می مونه. اگه به کسی بگی بیا بریم, میگه بریم, نمی پرسه کجا بری. اینجا هیچ کس در باره ی هیچ چیز از تو سوال نمیکنه. نه از خودت می پرسن، نه از ملیتت, نه از مذهبت. هرجور هستی تو رو قبول می کنن....این به من آرامش میده. دیگه چی میخوام؟
در این روزها فهمیده ام که مردم کوبا در لحظه زندگی می کنند. هیچ کس یادی از سال های تلخ و شیرین رفته نمی کند و در عین حال آدم هایی هم نیستند که نگران آینده باشند. آنچه دارند را خرج می کنند و از آن لذت می برند تا فردا چه شود. می شود راننده تاکسی ای را دید که روی تاکسی چرخی اش دارد چرت می زند و خیلی هم به دنبال شکار مسافر و قاپیدن آن از دست همکارش نیست. او در این "لحظه" حال میکند که در آفتاب لم بدهد و از آن لذت ببرد. مردم کوبا قرار نگذاشته اند چیزی را تغییر بدهند و همین زندگیشان را سرخوشانه میکند. کوبایی ها برعکس ما هستند که در طول تاریخ به همه چیز کار داشته ایم و کار داریم. از سوراخ لایه اوزون تا حل بزرگترین مشکلات فلسفی بشر. اینجا اگر از یک بچه پانزده ساله بپرسید که می خواهد چه کاره شود، آدم را با تعجب نگاه می کند. تعجب او از این بابت است که اصلا در ذهنش نقشه ای برای این کار ندارد. در حالی که در ایران اگر از یک بچه پنج ساله همین سوال را بپرسید، نه تنها پاسخی مشخص می دهد، بلکه بای این تصمیمش یک تحلیل منطقی هم دارد.
سلام تازه این کتاب رو گرفتم و به دستم رسید فقط همین بگم که از وقتی گرفتم از دستم کتاب نیفتاده عالی
من فایل صوتی اش را گوش دادم، جذاب بود و قابل لمس، شاید به این دلیل که خود نویسنده کتاب رو برات میخونه، آمیخته ای با طنز. ولی قطعا"خواندن خود کتاب هم لذت خودشو داره. بنظر من بعنوان یک سفرنامه کتاب کاملی نیست، دلیلش هم اینه که عمده دیدگاه نویسنده یا به عبارتی برای من شنونده، درباره خانهها و افرادی است است که ضابطیان اون ۲۰ روز در کوبا را با آنها زندگی کرده. نویسنده فضای شهر، خیابانها، مغازه ها، فرهنگ مردم، غذاهای محلی و...را نسبتا" کمرنگ و اجمالی توصیف میکند و وارد جزئیات نمیشود، به سیاست و دولت و سطح سواد ملت و خیلی چیزهای دیگر کاری ندارد و نهایتا" انگار که خواننده را در ۵۰ سال پیش ایران با خود به یک روستای زیبا و با مردمانی صاف و ساده و پاک خاص آن دوران برده است.
کتاب خوبی بود...دوسش داشتم....
عکس داره؟
بسیار خواندنی و جذاب 👍
عالی بود، یک سر و گردن بالاتر از مارکدوپلو و دو سر و گردن بالاتر از مارکوپلو...
بسیارجذاب و دوستداشتنی