کتاب "عشق ورای ایمان"نوشاه نوسینده برزیلی " پائولو کوئیلو" میباشد که در آن با کمک گرفتن از اثر یک روحانی مسیحی غیر رسمی،به جنبه های گوناگون این زندگی از جمله عشق و ایمان می پردازد.
"کوئیلو" که بیشتر آثار محوریت عشق را شامل میشود در این اثر نیز با خواننده را درگیر این موضوع میکند که آیا انسان رسالتی جز عشق بر گردنش است؟
او برای درک بهتر موضوع و نگاهی متفاوت نسبت به دیگر آثارش،از روحانی مسیحی به نام "هنری دراموند"کمک گرفته است.هنری که روحانی غیر رسمی در زمان خود به حساب می آید بدون وابستگی به به تشکیلات سیاسی،مدرس علوم طبیعی بود و گاها در جمع های کوچک در مورد انسان و رونشگری وی صحبت میکرد.در همین راستا کتابی با عنوان "موهبت الهی" در یک قرن پیش به چاپ رسانده که زیباترین کتاب ها درباره عشق می باشد.
"پائولو کوئیلو" با کمک از این کتاب،بازنویسی بر آن انجام داده که منجر به خلق دیدگاهی نو در نظریات او در مورد عشق شده و پند ها و اندرزهای دراموند را به شکلی دیگر به خواننده ارائه میدهد.
در بسیاری از ادیان، روز یا اوقات خاصی برای عبادت تعیین شده و آن لحظات، لحظاتی مقدس اند. آیا وقتی عاشق کسی باشیم، مشتاقانه منتظر روز و ساعت ملاقات با محبوبمان نیستیم؟ آیا نمی خواهیم خود را در راه این عشق فدا کنیم؟ این دقیقا همان مفهوم عشق به خداست. اگر چنین عشقی داشته باشیم، ناخودآگاه به تمام قوانین پروردگار عمل خواهیم کرد. عشق ما را ملزم می کند تا از دستورات خدا با اشتیاق اطاعت کنیم. وقتی کسی عاشق است، نیازی نیست به او بگوییم باید به پدر یا مادرش احترام بگذارد. لازم نیست تعهدات او را یادآوری کنیم یا به او بگوییم نباید دیگران را به قتل برساند. گفتن این قوانین درواقع اهانت به اوست چون او عاشق همنوعان خودش است. اگر به او بگوییم، از کسانی که دوستشان دارد نباید دزدی کند درواقع به او توهین کرده ایم. همان طور که اگر از او بخواهیم شهادت دروغین بدهد، به او اهانت کرده ایم. او ناخودآگاه هیچ کدام از این کارها را انجام نخواهد داد همان طور که هرگز قادر نیست نظر سوئی به زن همسایه اش داشته باشد. پس عشق تکمیل کنندۀ قوانین است.
در بسیاری از ادیان، روز یا اوقات خاصی برای عبادت تعیین شده و آن لحظات، لحظاتی مقدس اند. آیا وقتی عاشق کسی باشیم، مشتاقانه منتظر روز و ساعت ملاقات با محبوبمان نیستیم؟ آیا نمی خواهیم خود را در راه این عشق فدا کنیم؟ این دقیقا همان مفهوم عشق به خداست. اگر چنین عشقی داشته باشیم، ناخودآگاه به تمام قوانین پروردگار عمل خواهیم کرد. عشق ما را ملزم می کند تا از دستورات خدا با اشتیاق اطاعت کنیم. وقتی کسی عاشق است، نیازی نیست به او بگوییم باید به پدر یا مادرش احترام بگذارد. لازم نیست تعهدات او را یادآوری کنیم یا به او بگوییم نباید دیگران را به قتل برساند. گفتن این قوانین درواقع اهانت به اوست چون او عاشق همنوعان خودش است. اگر به او بگوییم، از کسانی که دوستشان دارد نباید دزدی کند درواقع به او توهین کرده ایم. همان طور که اگر از او بخواهیم شهادت دروغین بدهد، به او اهانت کرده ایم. او ناخودآگاه هیچ کدام از این کارها را انجام نخواهد داد همان طور که هرگز قادر نیست نظر سوئی به زن همسایه اش داشته باشد. پس عشق تکمیل کنندۀ قوانین است.
در واقع نام بسیاری از سندروم های روانی، ریشه در تحلیل روانشناختیِ شخصیت های داستانی دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
«پائولو کوئیلو» خالق رمان پرفروش و جذاب «کیمیاگر» از حاکمان بی چون و چرای ادبیات عامه پسند آمریکای لاتین است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
خیلی کتاب قشنگ و آرام بخشیه :)♡😌