اثری پرمایه و پراحساس، عمیقا صادقانه و به شکل درخشانی شعرگونه.
رمانی جذاب و پیچیده.
اثری خیره کننده توسط یک رمان نویس برجسته ی عرب.
فاخته ها هر ساله برای بهار کوکو می کردند. سالن برت هر شب با عاشقان بتهوون و باخ پر می شد و چاپخانه ها هزاران کتاب در زمینه ی هنر و اندیشه طبع و نشر می کردند... سی سال من جزئی از همه ی این ها بودم و در متن آن زندگی می کردم بی آن که زیبایی حقیقی اش را حس کنم.
آقایان و خانم های شهود! مصطفی سعید انسان شریفی بوده که فرهنگ غرب بر عقل او تأثیر گذاشته اما قلبش را نابود کرده است.
در چشمانش عطوفتی مسیح وار آشکار بود... و من تبدیل به موجودی بدوی و برهنه شده ام که در دستی، نیزه ای و در دست دیگر، توری برای صید در بیشه زار دارد.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
فوق العاده و دلنشین بود،بخصوص اینکه با فرهنگ و ادب واقعی کشور سودان آشنا میشی.
از خوش خوانترین و در عین حال تکنیکیترین آثار ادبیات عرب.
فوقالعاده است ولی حیف که به نظر میاد برای انتشارش بخش هایی از داستان حذف شدن. روایتی زیبا از تصادم شمال و جنوب، سالهای سخت و فرصتی برای آشنایی با کشور و مردم سودان و میکروبی که هم در سنت و هم مدرنیته وجود داشته و داره...
از بهترین داستانهایی که خواندهام
نشر پوینده با ترجمه مهدی غبرایی ۲۰۶ صفحه هست
برین بخورین بخودتون لامپهاتون بترکه من نیستم.