این اثر بیش از پیش، نام «اوتس» را به عنوان روایتگر توانمند فرهنگ آمریکایی تثبیت می کند.
به یک میزان مهم و نفسگیر.
این مجموعه داستان، اثری ضروری است.
بازدیدهایش از محله قدیمی اش، به ندرت اتفاق می افتاد و اغلب دردناک بود. سفرهایی به خاطر وظایف خانوادگی، اضطراب، احساس گناه.
«استر» هرچه بیشتر به پدر و مادرش عشق می ورزید، بیشتر احساس می کرد که نمی تواند با بالاتر رفتن سنشان، از آن ها مراقبت کند. او که یک بزدل اخلاقی بود، فاصله اش را با آن ها حفظ کرد.
موسیقی همیشه در پس زمینه بود، مانند موزیک در مراسم کلیسا؛ چیزی بود که می شد به آن اتکا کرد.