1. خانه
  2. /
  3. کتاب سرسخت، کم بخت

کتاب سرسخت، کم بخت

1 از 1 رأی

کتاب سرسخت، کم بخت

Hardboiled & Hard Luck
٪15
150000
127500
معرفی کتاب سرسخت، کم بخت
کتاب سرسخت کم بخت، اثری نوشته ی بنانا یوشیمیتو است که اولین بار در سال 1999 انتشار یافت. در داستان سرسخت، راوی بی نام و نشان در حال پیاده روی در کوهستان است، آن هم در روز سالگردی که فراموش کرده است: سالگرد مرگ معشوق سابق خود. او همانطور که به هتل خود نزدیک می شود، حسی عجیب و سنگین را در خود احساس می کند. شاید این اتفاقات عجیب به او کمک کنند که بتواند کمی با غم فقدان کنار بیاید. داستان کم بخت، درباره ی زن جوان دیگری است که خواهرش، کنی، در کما و در حال مرگ است. نامزد کنی پس از تصادف، او را رها کرد اما برادر نامزدش، ساکای، همچنان به ملاقات او می آید. با گذشت زمان، برادر نامزد کنی و خواهرش به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر شده و در کنار هم، با غم قریب الوقوع از دست دادن یک عزیز مواجه می شوند.
درباره بنانا یوشیموتو
درباره بنانا یوشیموتو
بنانا یوشیموتو ، زادهی  ۲۴ جولای ۱۹۶۴، نام مستعار نویسنده ی ژاپنی، ماهوکو یوشیموتو است. یوشیموتو در توکیو به دنیا آمد. او در رشته ی ادبیات از دانشگاه نیهون فارغ التحصیل شد. یوشیموتو نویسندگی را در سال 1987 و در زمانی آغاز کرد به عنوان پیشخدمت در یک رستوران کار می کرد. 
ویژگی های کتاب سرسخت، کم بخت
  • از کتاب های پرفروش در ژاپن
نکوداشت های کتاب سرسخت، کم بخت

بی پرده و عمیقا تکان دهنده.

Barnes & Noble

کتابی درخشان.

The Washington Post

این کتاب دوباره نشان می دهد چرا یوشیموتو یکی از محبوب ترین نویسندگان ژاپن، و جهان، است.

Amazon
قسمت هایی از کتاب سرسخت، کم بخت

شهر و کوهستان تاریک را می توانستم از پنجره ببینم. نور چراغ های شهر تا دوردست ها گسترده بود؛ ذرات روشنایی. حس می کردم به ناکجا آمده ام. انگار دیگر خانه ای نداشتم تا به آن بازگردم. جاده ای که در آن بودم راه به جایی نداشت. این سفر هیچ وقت تمام نمی شد. انگار فردا صبح هرگز نمی رسید. به نظرم رسید که احتمالا وقتی یک روح باشی چنین حسی خواهی داشت. با خودم فکر کردم که حتما، ارواح برای همیشه در تله ی زمانی این چنینی گیر افتاده اند. حالا چرا من فکر می کنم که ارواح چه حسی دارند؟ نمی دانستم. بی شک خستگی در من لانه کرده بود.

مردم معمولا فکر می کنند که کسالت باری بودن با یک نفر، سبب به هم زدن دوستی می شود و بالاخره یکی این تصمیم را می گیرد؛ یا تو یا طرف مقابل. در صورتی که این واقعا درست نیست. ادوار زندگی ما مثل فصل ها رو به پایان می روند؛ همه ی موضوع همین است.

آرزو می کردم صبح زودتر از راه برسد. دوست داشتم با اشعه ی براق خورشید صبح، حمام آفتاب بگیرم تا همه چیز پاک شود. می خواستم غرق در نور شوم، مثل حالا که غرق در آبم.

مقالات مرتبط با کتاب سرسخت، کم بخت
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
ادامه مقاله
آفتاب بی غروب ادبیات ژاپن: از هایکو تا موراکامی
آفتاب بی غروب ادبیات ژاپن: از هایکو تا موراکامی

ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است

6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

نظر کاربران در مورد "کتاب سرسخت، کم بخت"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

از هردو داستان واقعا لذت بردم ، با اینکه کوتاه بودند اما تاثیر گذار و عمیق بودند. با هردو داستان تونستم به راحتی ارتباط بگیرم . ترجمه روان بود. این کتاب لایق دیده شدن بیشتری ست.

1402/12/27 | توسطآرزو غیبی پور
4
|