1. خانه
  2. /
  3. کتاب اعتماد

کتاب اعتماد

نویسنده: آریل دورفمن
4.5 از 3 رأی

کتاب اعتماد

Konfidenz
انتشارات: آگه
ناموجود
175000
معرفی کتاب اعتماد
کتاب «اعتماد» رمانی نوشته «آریل دورفمن» است که اولین بار در سال 1994 به چاپ رسید. زنی به نام «باربارا» به پاریس آمده تا با معشوق خود، «مارتین»، دیدار کند. او در هتل به تماس تلفنی «لئون» پاسخ می دهد—کسی که ادعا می کند دوست «مارتین» است و به او خبر می دهد که «مارتین» مشغول خدمت در نیروی مقاومت است و احتمال دارد خیلی زود در خطری بزرگ قرار بگیرد. در طول چند تماس تلفنی که 9 ساعت به طول می انجامد، ماهیت مأموریت سیاسی این مردان، هم آشکارتر می شود و هم به شکلی متناقض، مبهم تر. زمانی که ماجرای سیاسی و شخصی آن ها برای مخاطبین کاملا مشخص می شود، دیگر هیچ چیز آنطور که در ابتدا به نظر می رسید، نیست. «دورفمن»، تنش یک وضعیت سیاسی بی ثبات را به کار می گیرد تا مخاطبین را وادار کند سوالاتی را در مورد باورهای کاراکترها و انگیزه های حقیقی آن ها در ذهن شکل دهند.
درباره آریل دورفمن
درباره آریل دورفمن
آریل دورفمان، زاده ی ۶ می ۱۹۴۲، نویسنده، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر اهل شیلی و آمریکا است. دورفمن در بوینس آیرس چشم به جهان گشود. کمی پس از تولد آریل، خانواده اش به آمریکا نقل مکان کردند و او ده سال از دوران کودکی خود را در ایالات متحده گذراند. دورفمن به همراه خانواده در سال ۱۹۵۴ به شیلی رفت. او پس از حضور در دانشگاه شیلی در سال ۱۹۶۶ با آنگلیکا مالیناریچ ازدواج کرد و در سال ۱۹۶۷ به شهروندی شیلی درآمد، به همین خاطر از او بیشتر به عنوان نویسنده ای شیلیایی یاد می کنند. از دورفمن تاکنون بیش از ۲۰ عنوان کتاب رمان، شعر، نمایشنامه، سفرنامه، مقاله ی سیاسی و نقد ادبی منتشر شده که به ۳۰ زبان ترجمه شده اند.
ویژگی های کتاب اعتماد
  • «آریل دورفمن» از نویسندگان برجسته در ادبیات شیلی
نکوداشت های کتاب اعتماد

پژوهشی دقیق در مورد کاراکتر و میل وسواس گونه.

Publishers Weekly

یک داستان تمثیلی سیاسی مستحکم که به سوالاتی بزرگ در رابطه با وفاداری، ایدئولوژی، و حقیقت می پردازد.

Kirkus Reviews

یک داستان معمایی پست-مدرن که در آن هیچ چیز-از جمله خود متن-چیزی نیست که به نظر می رسد.

Barnes & Noble
قسمت هایی از کتاب اعتماد

همان شب که برای بار اول ظاهر شد، گفت: «به هیچکس چیزی نگو که حرفت را باور نمی کنند و وقتی از سن و سالت پرسیدند، بهشان بگو مثل خود آن ها، از آن روزی که به دنیا آمدی، زندگی کرده ای. حقیقت را بهشان نگو.» این را هر بار می توانست تأکید می کرد، می گفت: «حتی فکرش را هم نکن که به آن ها بگویی زندگی ات از وقتی شروع شد که من را به خواب دیدی، به هیچکس نگو.»

معلم ها نامه می دادند و از نمره های بد و از شیطنت های بچه ها شکایت می کردند. آن وقت من امضای پدر و مادر بچه ها را جعل می کردم. اما چندان طولی نکشید که این بچه بازی ها را کنار گذاشتم و رفتم به مرحله ای که خلاقانه بود.

اما مهم این بود که با مضمون نامه موافق بود: آن نامه در واقع هم سبک نوشتن او را نشان می داد و هم فکرش را. آن وقت بود که فهمیدم «سوزانا» حق دارد که می گوید من علاوه بر تقلید فنی دست نوشته آدم ها، از عمیق ترین عواطفشان هنگام نوشتن هم تقلید می کنم. یعنی از روحشان.

نظر کاربران در مورد "کتاب اعتماد"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

چند سال پیش خوندم راستش رو بگم خوشم نیومد . ربطی به ترجمه و مترجم هم نداره ، شخصاً قلم استاد کوثری رو خیلی هم دوست دارم .کتابهای زیادی با ترجمه ایشون خوندم و لذت بردم . ولی اینو نه.

1402/11/24 | توسطکاربر سایت
0
|

خیلی برام موضوعش عجیب بود از این سبک‌ها نخونده بودم نه میتونم بگم عالی بود نه میتونم بگم بد بود

1402/09/01 | توسطزینب خدامی
0
|

هزار توی جذاب👌

1400/03/22 | توسطمهدی مقصودی
8
|