پژوهشی دقیق در مورد کاراکتر و میل وسواس گونه.
یک داستان تمثیلی سیاسی مستحکم که به سوالاتی بزرگ در رابطه با وفاداری، ایدئولوژی، و حقیقت می پردازد.
یک داستان معمایی پست-مدرن که در آن هیچ چیز-از جمله خود متن-چیزی نیست که به نظر می رسد.
همان شب که برای بار اول ظاهر شد، گفت: «به هیچکس چیزی نگو که حرفت را باور نمی کنند و وقتی از سن و سالت پرسیدند، بهشان بگو مثل خود آن ها، از آن روزی که به دنیا آمدی، زندگی کرده ای. حقیقت را بهشان نگو.» این را هر بار می توانست تأکید می کرد، می گفت: «حتی فکرش را هم نکن که به آن ها بگویی زندگی ات از وقتی شروع شد که من را به خواب دیدی، به هیچکس نگو.»
معلم ها نامه می دادند و از نمره های بد و از شیطنت های بچه ها شکایت می کردند. آن وقت من امضای پدر و مادر بچه ها را جعل می کردم. اما چندان طولی نکشید که این بچه بازی ها را کنار گذاشتم و رفتم به مرحله ای که خلاقانه بود.
اما مهم این بود که با مضمون نامه موافق بود: آن نامه در واقع هم سبک نوشتن او را نشان می داد و هم فکرش را. آن وقت بود که فهمیدم «سوزانا» حق دارد که می گوید من علاوه بر تقلید فنی دست نوشته آدم ها، از عمیق ترین عواطفشان هنگام نوشتن هم تقلید می کنم. یعنی از روحشان.
چند سال پیش خوندم راستش رو بگم خوشم نیومد . ربطی به ترجمه و مترجم هم نداره ، شخصاً قلم استاد کوثری رو خیلی هم دوست دارم .کتابهای زیادی با ترجمه ایشون خوندم و لذت بردم . ولی اینو نه.
خیلی برام موضوعش عجیب بود از این سبکها نخونده بودم نه میتونم بگم عالی بود نه میتونم بگم بد بود
هزار توی جذاب👌