بیهقی را باید ستود و تمام قد برایش ایستاد...وقتی کتابش را می خوانی گویا در کنار تاریخ که سعی می کند جانب عدالت را رعایت کند؛ صدای درس های دیگرش هم به گوش می رسد... هنوز این جمله ش در خاطرم است که می گوید: هیچ کتابی نیست که به یکبار خواندن نیرزد!
اما پس از خواندن این گزیده متوجه شدم که سخت در اشتباه بودم و نهادن نام تاریخ بر این شاهکار ادبیات فارسی اشتباه است، کتاب تاریخ بیهقی به نظر من یک رمان تاریخی ست، رمانی که در آن شخصیت ها واقعی هستند و اتفاق ها واقعی و راوی همچنین، رمانی که در آن ابوفضل بیهقی تلاش کرده تا حکایاتی یاورد تا بقول خود سودی داشته باشد و بر دل اثر کند. از این لحاظ به گلستان سعدی نزدیک است و از لحاظ تاریخی شاید یکی از دقیق ترین کتاب های شرح ماوقع.
دیگر روز بدرگاه آمدی و با خلعت نبود، که برعادت روزگار گذشته قبایی ساخته کرد و دستاری نشابوری یا قاینی، که این مهتر را رضی الله عنه با این جامه ها دیدندی به روزگار. و از ثقات او شنیدم، چو بوابراهیم قاینی کدخدایش و دیگران، که بیست و سی قبا بود او را یک رنگ که یک سال می پوشیدی و مردمان جنان دانستندی که یک قباست و گفتندی: سبحان الله! این قبا از حال بنگردد؟ اینت منکر و بجد مردی! و مردی ها و جدهای او را اندازه نبود، و بیارم پس از این به جای خویش و چون سال سپری شد بیست و سی قبای دیگر راست کرده به جامه خانه دادندی. این روز چون به خدمت آمد و بار بگسست سلطان مسعود رضی الله عنه خلوت کرد با وزیر و آن خلوت تا نماز پیشین بکشید، وگروهی از بیم خشک می شدند، و طبلی بود که زیر گلیم می زدند و آواز پس از آن برآمد و منکر برآمد، نه آن که من یا جز من بران واقف گشتندی بدانچه رفت در آن مجلس، اما چون آثار ظاهر می شد از آنچه گروهی ز شغل ها فرمودند و خلعت ها دادند و گروهی را برکندند و قفا بدریدند و کارها پدید آمد خردمندان دانستند که آن همه نتیجهٔ آن یک خلوت است.
اکنون امیر باید گیرندة مستحقی پیدا کند که زر را به او بدهند. مسعود با رئیس دبیرخانه (یا وزیرش) بونصر مشکان مشورت می کند. بونصر یک قاضی پیر بازنشسته به نام ابوالحسن بولانی و پسرش بوبکر را نام می برد که سخت تنگدست اند. مسعود خشنود می شود که دو تن مستحق پاکدامن را دریابند و برای این کار دو کیسه زر حلال(!) در اختیار وزیر می گذارد. بونصر قاضی و پسرش را احضار می کند. وزیر سخندان خوب شرح می دهد که سلطان محمود چگونه زر حلال را در جنگها از زر مشکوک جدا می کرد و اکنون مسعود مقداری از آن زر را به قاضی تنگدست ولی عالی همت تقدیم می دارد.
چند تا انتشارات هستند مثل سخن هر از چندگاه گاها سالی بیش از یکبار بدون اینکه کتاب چاپ مجدد شود کیلویی کتابهارو گران میکنه کسی هم نظارات نمیکنه
بهترین و جدیدترین تصحیح از تاریخ بیهقی تصحیح محمد جعفر یاحقی نشر سخن است
پیشنهاد میکنم تاریخ سه جلدی بیهقی انتشارات مهتاب را کسی نخرد، چون کیفیت چا، کیفیت کاغذ، و از همه بدتر ارجاع نویسنده برای معنی واژه به پایان هر فصل، واننده را کیج میکند. افزون بر آن، کیفیت حروف چینی و فونت نامناسب کتاب، این اثر بزرگ را کم رنگ کرده است. کاغذ آن انار کپی شده و فاقد استاندارد کاغذ مناسب است. من متاسفم که 700 صد و اندی پول خرید کتاب دادم و با دیدن فونت و نحوه چاپ و حروف چینی آن انگار مربوط به پیش از سال 57 است و بسیار نامرغوب مانند جزوه زیراکس است. بسیار متاسفم از ناشر محترم که به این نکتهها توجه نکرد.
خوش بخت شمایید و من حسادت میکنم و گهگاه غبطه میخورم. هر چه به کلمات و صفحات نگاه میکنم ، انواع طبع و مجلد از یک کتاب، حتی گاهی قطعهای مختلف ، چاپ سنگی ، کامپیوتری و متأخر تر. اما باز هم دریغ از آن لحظه و حالت. حتی واحه ای که در آن نه حظ و لذت و نه حتی جلب توجهی بوجود آید. وقتی کتابی در دست میگیرم ، نمیتوانم آن لذت را که خواننده بعد از خوانش عزلی ناب، رمانی کلاسیک و یا اثری ادبی مانند تاریخ بیهقی بدان بهرمند میشود ، تجربه کنم. افسوس و درود همراه با حسادتم نسیب شما خوشبختترین فرزندان ابوالبشر. این همان غبار جادویی سرزمین کوروکِشِترا ست که خداوندْ ایندرا زمانی درباره آن سروده است و باد داعی آن را به همه جا، به دوردستها خواهد برد. هرگاه بر عاشقی نشیند ، او به آسمان علیین خواهد رفت.
((اما غرض من آن است که تاریخ پایه یی بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنانکه ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند))[آغاز مجلد ششم ص۱۴۹ به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر]
زیباست هزار سال پیش زندگی کنی، پشت پرده قتلها خلوتها و اتفاقات پیرامون شاه غزنوی را شاهد باشی و تعطیلات عید را با شاه سفر کنی. لحظات مطالعه تاریخ بیهقی از عمر آدم حساب نمیشود.
اتفاقا برعکس فقط لحظات مطالعه تاریخ بیهقی از عمر آدم حساب میشه🙂
خیلی جذاب و خواندنی
کدام نسخه بهتر و کاملتر است؟
تصحیح علی اکبر فیاض
تصحیح یاحقی علمیتر و پژوهشانهتر است و مدرنتر است
بهترین و مطمئنترین نسخه تاریخ بیهقی، تصحیح دوجلدی مهدی سیدی فرخد و محمدجعفر یاحقی است. این کتاب تمام اشتباهات واغلاط گذشتگان که موجب ورود واژگان غلط به حیطه زبان پارسی و فرهنگهای لغت حتی دهخدا شده را با استدلال و استناد تصحیح نموده است. مانند کمرسخت که واژه درست کمسخن بوده یا جگرآور که چنبن واژه اساسا وجود نداشته بلکه بیهقی میگوید «مادر حسنک زنی بود سختجگر ، او را ...»
کتاب خواندنی با نثری زیبا