کتاب «تراژدی تنهایی» که زندگی نامه ی سیاسی محمد مصدق است، راه های فراوانی پیش پای ما می گذارد؛ این که به جای تمرکز روی موضوعی تا این حد آشنا و بزرگ و اسطوره ای مثل ملی شدن صنعت نفت، کمی به خود مصدق برسیم یا ریشه های شکل گیری تصمیم ها و پافشاری های گاه جنون آمیز او را ببینیم. کریستوفر دوبلگ، انگلیسی است و مثل بیشتر مستشرقین از رفتار رندانه ی شرقی ها (به خصوص ایرانی ها) متحیر است. نمی داند این همه نمایش به چه دردی می خورد و چرا آدم ها تلاش می کنند. اما خونسردی اش را از دست نمی دهد و با جزئیات شگفت انگیز بخش های از زندگی نخست وزیر محبوب ایرانی ها را شرح می دهد.
کریستوفر د بلاگی ، خبرنگار اکونومیست تهران ، در "تراژدی تنهایی" داستان کامل و ناگفته یکی از قهرمانان بزرگ ضد استعماری قرن بیستم را روشن می کند: محمد مصدق ، رهبر بزرگ ایران که وفات نابهنگام او منجر به انقلاب اسلامی 1979 شد. مردی که در غرب مورد تمسخر و سوء تفاهم واقع شده است، در حالی که در خاورمیانه الهام بخش است. "تراژدی تنهایی"، اولین زندگینامه ای است که به بررسی زندگی و تأثیرات وی می پردازد و نقش وی را در تکامل اوضاع سیاسی ایران روشن می سازد. و منبعی ارزشمند را برای دانشگاهیان، و فعالان سیاسی برای درک سیاست های خاور میانه ، ایران ، احمدی نژاد و آینده منطقه و جهان ارائه می کند.
خبرنگار اکونومیست تهران از بینش های محلی فراوانی استفاده می کند تا ترکیبی جذاب از زندگی نامه، تاریخ و مطالعه استراتژیک را برای خوانندگان عمومی فراهم کند.
بر اساس تحقیقات عالی
نقطه قوت اصلی کتاب این است که به دنبال مطرح کردن شخصیت اصلی داستان نیست.
زیاد گریه می کرد، گاهی غش هم می کرد. با عصا راه می رفت و مدام از درد معده و سردرد گلایه داشت. وقتی ارنست گراس، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به همراه ورنون والترز، در هتلی در نیویورک به دیدنش آمدند روی تخت دراز کشیده بود و حال حرف زدن نداشت. والترز تعریف کرده که وقتی فهمید گراس کیست، فریادی کشید و خودش را از یک طرف تخت انداخت به آن طرف دیگر و دیوانه وار زد زیر هق هق و اشک روی گونه هایش سرازیر شد. هر دو مرد متعجب شدند و هراسان گفتند که فکر نکنند امروز روز خوبی برای بحث باشد! زمانی هم که برای دفاع از حق ایران به ساختمان سازمان ملل رفت پسرش، غلامحسین، آمبولانسی آماده کرده بود تا اگر غش کرد به دادش برسند. اما بعد، که به واشنگتن رفت و انواع و اقسام آزمایش ها را روی او انجام دادند گفتند که هیچ درد و مرضی ندارد و حالش خوب خوب است. خوب خوب که نبود، چون محمد مصدق سالها قبل این سفر، وقتی در اروپا بود واقعا به زخم معده دچار شده بود، ضعف و دردش آنقدر بود که مجبور بود وسط سخنرانیهایش دراز بکشد. بعدها در ایران از التهاب روده، مالاریا و تب هم می نالید و مدتی هم که والی آذربایجان بود خونریزی عصبی دهانش به بیماری هایش اضافه شد. اصلا ماجرای آشنایی نزدیکش با بانوی فرانسوی به دلیل بیماری مداومش رقم خورد؛ رنه ویلار، در آن روزها که محمد جوان در اروپای سرد و یخ زده مریض شده بود به دادش رسید و او را سپرد به یک پرستار حرفه ای. اما خودش سالهای سال شیفته ی او باقی ماند و مصدق جوان هم آنقدر دلبسته اش شد که از روی سادگی و محبت، عکسی از مادرش، نجم الدوله، را به ویلار داد. مصدق موجود پیچیده ای بود که حجب وحیای شرقی و دلواپسی ها و احساس گناه ذاتی اش او را از این که مثل اجداد قجری اش به دنبال دلش برود دور کرد. با این همه دلبستگی چیزی نیست که بشود در برابرش مقاومت کرد.
سیدحسن مدرس: هرچن که سگ نگهبان خوب است، ولی زمانی که دست فرزند صاحب خود را گاز می گیرد، دیگر ارزشی ندارد و باید تبعید شود.
به نظر می رسید او معتقد بود که هر نبردی ارزش جنگیدن دارد.
مصدق در مصاحبه خود در Les Nouvelles ، توضیحاتی در مورد ناخواسته بودن ازدواج خود ارائه داد و زنان ایرانی را " بیشتر مادر تا همسر" توصیف کرد.
خلاصه دستآورد مصدق تو یه جمله خلاصه میشه: "وی پدرخوانده معنوی تمامی مسئولین حال حاضر است."
اولا چرت و پرت نگو . ثانیا اسم دکتر مصدق را که مینویسی خبردار بایست
چرا نمیچاپی ؟
بچاپ دیه ببم جان
ریاست محترم سایت سلام . نشر البرز را با همین قیمت خریدارم لطفأ راهنمائی بفرمائید .سپاس
عالیه حتما بخونید
واقعا این حجم کتابهای منتشر شده در وصف مصدق مضحکه.
اگر در وصف خاندان پهلوی نوشته بشه باب دلت میشه ؟! هاننننن؟
باید چند تا کتاب هم در وصف تو بنویسند تا معنی مضحک را بفهمی
از این به بعد درباره خانوادهی نخبهپرور پهلوی حرف میزنن که اکثر روشنفکرها و ادیبها و عوامل توسعه رو قتلعام کرد. البته اگر مدرکی درباره این خانواده باشه و محصول تخیلات نباشه.
عمو جان نشر البرز را اگر موجود دارید من خریدارم
عمو جان نشر البرز را اگر موجود دارید من خریدارم
مدیر محترم سایت ! نشر البرز موجود نیست لطفأ اصلاح کنید
نشر البرز موجود نیست چرا موجود نوشته شده ؟ اگر واقعأ موجود دارید 20 جلدش را برای من بفرستید .مرسی
سی چه چاپ نیکنی؟
نشر البرز موجود نیست چرا موجود اعلام کردی ؟
بهرنگ رجبی دلش خوشه اسم کتاب را تراژدی تنهائی ترجمه کرده ؟!
بهرنگ رجبی به میل خودش اسم کتاب را "تراژدی تنهائی " گذاشته ؟! چرا ؟
حتما از نشر البرز بگیرین جلدشم روکش داره
انتشارات البرز چرا تجدید چاپ نمیشه ؟
نشر البرز موجود نیست چرا نوشته موجود ؟
ترجمه بهرنگ رجبی واقعا بد بود،عجیب بود برام چرا اینطوری ترجمه کرده،هر کاری میکنم نمیتونم خوندنشو تموم کنم انقدر بده.
ترجمه بهرنگ رجبی خیلی خوبه .من به راحتی آنرا خواندم .فقط تنها کار بدی که کرده این بوده که اسم کتاب را به دلخواه "تراژدی تنهائی گذاشته .همین
ترجمه بهرنگ رجبی خیلی خوبه .من به راحتی آنرا خواندم .فقط تنها کار بدی که کرده این بوده که اسم کتاب را به دلخواه "تراژدی تنهائی گذاشته .همین
من راضی بودم از خوندنش، بنظرم همه باید درباره محمد مصدق بخونن و بدونن 👍🏻
داستان متاثر کننده ای بود از کسی که زمانی قهرمان ملی بود و بعد به واسطه توطئه برخی و ناآگاهی برخی دیگر از پا در امد.