کتاب تراژدی تنهایی

Patriot of Persia
زندگی نامه ی سیاسی محمد مصدق
کد کتاب : 2240
مترجم :
شابک : 978-6002295507
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 318
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

میهن پرست ایرانی
Patriot of Persia
کد کتاب : 13657
مترجم :
شابک : 978-6006363110
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 496
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

ایرانی میهن پرست
Patriot of Persia
محمد مصدق و کودتای آمریکایی-انگلیسی
کد کتاب : 13658
مترجم :
شابک : 978-9644428234
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 448
سال انتشار شمسی : 1391
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب تراژدی تنهایی اثر کریستوفر دو بلگ

کتاب «تراژدی تنهایی» که زندگی نامه ی سیاسی محمد مصدق است، راه های فراوانی پیش پای ما می گذارد؛ این که به جای تمرکز روی موضوعی تا این حد آشنا و بزرگ و اسطوره ای مثل ملی شدن صنعت نفت، کمی به خود مصدق برسیم یا ریشه های شکل گیری تصمیم ها و پافشاری های گاه جنون آمیز او را ببینیم. کریستوفر دوبلگ، انگلیسی است و مثل بیشتر مستشرقین از رفتار رندانه ی شرقی ها (به خصوص ایرانی ها) متحیر است. نمی داند این همه نمایش به چه دردی می خورد و چرا آدم ها تلاش می کنند. اما خونسردی اش را از دست نمی دهد و با جزئیات شگفت انگیز بخش های از زندگی نخست وزیر محبوب ایرانی ها را شرح می دهد.

کریستوفر د بلاگی ، خبرنگار اکونومیست تهران ، در "تراژدی تنهایی" داستان کامل و ناگفته یکی از قهرمانان بزرگ ضد استعماری قرن بیستم را روشن می کند: محمد مصدق ، رهبر بزرگ ایران که وفات نابهنگام او منجر به انقلاب اسلامی 1979 شد. مردی که در غرب مورد تمسخر و سوء تفاهم واقع شده است، در حالی که در خاورمیانه الهام بخش است. "تراژدی تنهایی"، اولین زندگینامه ای است که به بررسی زندگی و تأثیرات وی می پردازد و نقش وی را در تکامل اوضاع سیاسی ایران روشن می سازد. و منبعی ارزشمند را برای دانشگاهیان، و فعالان سیاسی برای درک سیاست های خاور میانه ، ایران ، احمدی نژاد و آینده منطقه و جهان ارائه می کند.

کتاب تراژدی تنهایی

کریستوفر دو بلگ
کریستوفر دو بلاگی (زاده 1971 در لندن) روزنامه نگاری است که از سال 1994 در خاورمیانه و آسیای جنوبی کار کرده است. آثار وی عمدتاً توصیف وقایع ایران و ترکیه است. دو بلاگی از جمله نویسندگان دیرینه The Guardian ، New York Review of Books ، Granta و New Yorker است. او قبلاً خبرنگار اکونومیست در تهران بود. او به همراه همسرش بیتا قزللاق ، که معمار ایرانی است ، و دو فرزندش در لندن زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب تراژدی تنهایی
“Economist Tehran correspondent de Bellaigue uses plenty of local insight to provide general readers with an intriguing combination of biography, history and strategic study.” (Kirkus Reviews)
خبرنگار اکونومیست تهران از بینش های محلی فراوانی استفاده می کند تا ترکیبی جذاب از زندگی نامه، تاریخ و مطالعه استراتژیک را برای خوانندگان عمومی فراهم کند.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

…superbly researched…
بر اساس تحقیقات عالی
Huffington Post

“…a major strength of the book is that it does not seek to lionize the protagonist.” (Washington Independent Review of Books)
نقطه قوت اصلی کتاب این است که به دنبال مطرح کردن شخصیت اصلی داستان نیست.
Washington Independent Review of Books

قسمت هایی از کتاب تراژدی تنهایی (لذت متن)
زیاد گریه می کرد، گاهی غش هم می کرد. با عصا راه می رفت و مدام از درد معده و سردرد گلایه داشت. وقتی ارنست گراس، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به همراه ورنون والترز، در هتلی در نیویورک به دیدنش آمدند روی تخت دراز کشیده بود و حال حرف زدن نداشت. والترز تعریف کرده که وقتی فهمید گراس کیست، فریادی کشید و خودش را از یک طرف تخت انداخت به آن طرف دیگر و دیوانه وار زد زیر هق هق و اشک روی گونه هایش سرازیر شد. هر دو مرد متعجب شدند و هراسان گفتند که فکر نکنند امروز روز خوبی برای بحث باشد! زمانی هم که برای دفاع از حق ایران به ساختمان سازمان ملل رفت پسرش، غلامحسین، آمبولانسی آماده کرده بود تا اگر غش کرد به دادش برسند. اما بعد، که به واشنگتن رفت و انواع و اقسام آزمایش ها را روی او انجام دادند گفتند که هیچ درد و مرضی ندارد و حالش خوب خوب است. خوب خوب که نبود، چون محمد مصدق سالها قبل این سفر، وقتی در اروپا بود واقعا به زخم معده دچار شده بود، ضعف و دردش آنقدر بود که مجبور بود وسط سخنرانیهایش دراز بکشد. بعدها در ایران از التهاب روده، مالاریا و تب هم می نالید و مدتی هم که والی آذربایجان بود خونریزی عصبی دهانش به بیماری هایش اضافه شد. اصلا ماجرای آشنایی نزدیکش با بانوی فرانسوی به دلیل بیماری مداومش رقم خورد؛ رنه ویلار، در آن روزها که محمد جوان در اروپای سرد و یخ زده مریض شده بود به دادش رسید و او را سپرد به یک پرستار حرفه ای. اما خودش سالهای سال شیفته ی او باقی ماند و مصدق جوان هم آنقدر دلبسته اش شد که از روی سادگی و محبت، عکسی از مادرش، نجم الدوله، را به ویلار داد. مصدق موجود پیچیده ای بود که حجب وحیای شرقی و دلواپسی ها و احساس گناه ذاتی اش او را از این که مثل اجداد قجری اش به دنبال دلش برود دور کرد. با این همه دلبستگی چیزی نیست که بشود در برابرش مقاومت کرد.

سیدحسن مدرس: هرچن که سگ نگهبان خوب است، ولی زمانی که دست فرزند صاحب خود را گاز می گیرد، دیگر ارزشی ندارد و باید تبعید شود.

به نظر می رسید او معتقد بود که هر نبردی ارزش جنگیدن دارد.

مصدق در مصاحبه خود در Les Nouvelles ، توضیحاتی در مورد ناخواسته بودن ازدواج خود ارائه داد و زنان ایرانی را " بیشتر مادر تا همسر" توصیف کرد.