از شاهکارهای کمیک فاکنر
خیلی دیر بود. شاید دیروز ، زمانی که من هنوز کودک بودم ، اما اکنون نه. من بیش از حد فهمیدم، بیش از حد دیده ام ، من دیگر کودک نیستم. معصومیت و کودکی برای همیشه از بین رفت ، برای همیشه از من دور شد.
بیرون شما فقط چیزی است که شما در آن زندگی می کنید ، در آن می خوابید و ارتباط چندانی با کسی که هستید و حتی با آنچه انجام می دهید ندارد.
مردم هر قیمتی را برای حرکت پرداخت می کنند. آنها حتی برای آن کار می کنند. به دوچرخه ها نگاه کنید.
کتاب «گور به گور» از همان زمان تا کنون، به عنوان یک اثر کلاسیک آمریکایی در نظر گرفته شده، و مخاطبین زیادی را مسحور کرده و به چالش کشیده است.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
تأثیرگذاری داستان «خشم و هیاهو» به اندازه ای بود که این رمان پس از مدتی نام خود را به عنوان یکی از برترین آثار «برجسته در «ادبیات آمریکا» مطرح کرد.
در این مطلب به شکل مختصر با برخی از برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا» آشنا می شویم
داستان های «فاکنر» مانند محاکمه ای در دادگاه است که به تدریج پیش می رود و مخاطب را در مقام قاضی قرار می دهد
به نظرم منهای همون مقدمه داستان که هم به لحاظ سبک و زبان جذابیت داشت، باقی متن یک حرافی کشدار و بیمعنی ای بیش نبود. از لحظه دزدیدن ماشین تا به انتها روایت شکل تک خطی گرفت و اون تا حد رمانهای معمولی پایین کشید. این رمان جزو بدتر آثار فاکنر هست و خوندنش را به هیچ وجه پیشنهاد نمیکنم. و بخصوص صحنه آخر بسیار پیش پاافتاده و عوامانه بود.
این کتاب با وجود اینکه از نظر زمانی خطی است و تنها یک راوی هم دارد ، از بسیاری از رمانهای فاکنر تفاوت دارد ولی همچنان آن حال و هوای کتابهای ویلیام فاکنر در آن جاری است. با همهی این اوصاف جز بهترین آثار ویلیام فاکنر نیست ولی کتاب بدی هم نیست.در نهایت پیشنهاد میکنم که کتاب را مطالعه بفرمایید.
خوب و جالب بود :)
کتاب حرامیان از شاهکارهای پیکارسک و اثری خواندنی از ویلیام فاکنر است. این کتاب در سال آخر زندگی فاکنر منتشر شده و برای این نویسندهی آمریکایی، دومین جایزهی پولیتزر را به ارمغان آورده است. او قبل از انتشار این کتاب گفته بود مشغول نوشتن اثری درخور دربارهی سرزمین یوکناپاتافاست که با آن برای همیشه نویسندگی را کنار بگذارد. زمان داستان دههی نخست قرن بیستم میلادی است. لوسیوس شخصیت یازدهسالهی داستان اهل روستایی در میسیسیپی است. او با اصرار یکی از دوستان خانوادگی قبول میکند که اتومبیل پدربزرگش را بدزدد تا به ممفیس سفر کنند. آن دو در مسیر متوجه حضور یکی از کارگران اصطبل در اتومبیل میشوند. این سه نفر سفرشان را ادامه میدهند، درحالیکه نمیدانند چه اتفاقات ناخوشایندی در کمین آنهاست. لوسیوس اولین باری است که پا را از جامعهی متمول و اشرافی بیرون گذاشته و وارد دنیایی متفاوت شده است. او در مسیر این سفر با شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود؛ قاضی عادل، کلانتر کلاش، زن فاحشه، مأمور قطار، سرهنگ بازنشسته و… و بهتدریج با جلو رفتن اتفاقات داستان به لحاظ نگرش به پختگی میرسد. دنیایی که فاکنر در این کتاب به تصویر کشیده، بهشدت جذاب است. اهالی سرزمین خیالی یوکناپاتافا شاهد ورود اولین اتومبیلها هستند و ناگزیرند با این تغییر و گذار از زندگی روستایی به شهری کنار بیایند. پرداختن به این موضوع درست در بدو شکلگیری تمدن مدرن آمریکایی نشانگر هوشیاری فاکنر است.
حرامیان آخرین و خوشپایانترین کتاب فاکنر و سادهترین کتابی بود که از فاکنر خوندم.
روایت پر کشش و با همان مضمونهای همیشگی فاکنر، منتها با روایتی خطی و متکی به ماجرا.
اسم کتابش به این بنده خداها نمیخوره چند ادم دنبال هیجان همین
این واژه معادل راهزن است و همانطور که گفتید ربطی به این کانتکست ندارد
احتمالا منظورت کانسپت بمعنی مفهوم بود و نه کانتکست بمعنی بستر
کتاب سنگینیه، از اون دسته داستانها که چند صفحه پشت سر هم به یه صحنه میپردازه. اگه مثل من با توصیفهای بیش از حد حال نمیکنید، یا بهتر بگم، طرفدار ماجراها هستین تا توصیفها، اصلا سراغ این کتاب نرید.
اصلا نابود میکنه آدمو یک صحنه دست تو دماغ کردن رو تو ده صفحه توضیح میده اونم نه پیوسته، وسطش به صحنههای دیگه هم فرار میکنه لعنتی
کتابهای فاکنر برای عاشقان ادبیات عالیه ، برای مخاطبان جدی ادبیات