کتاب هری پاتر و محفل ققنوس (جلد سخت)

آن ها گمان می کردند برای یافتن مقاله ای که پرسی به آن اشاره کرده بود، صبح روز بعد ناچار می شوند پیام امروز هرمیون را زیرورو کنند. امّا جغدی که روزنامه را آورده بود هنوز از بالای پارچ شیر پرواز نکرده بود که هرمیون با صدای بلندی نفس را در سینه حبس کرد. او روزنامه را روی میز پهن کرد و عکس بزرگی از دلورس آمبریج نمایان شد که به پهنای صورتش لبخند می زد و از زیر عنوان مقاله به آن ها نگاه می کرد و پلک می زد. عنوان مقاله چنین بود: وزارت سحر و جادو در صدد اصلاحات آموزشی دلورس آمبریج در مقام نخستین بازرس عالی رتبه ی هاگوارتز نان برشته ی گاززده ی هری از دستش افتاد و با چهره ی گرفته ای گفت: ـ بازرس عالی رتبه؟ یعنی چی؟

در چند هفته ی اخیر، این اوّلین باری نیست که فاج برای بهبود وضعیت هاگوارتز از قوانین جدید بهره می جوید. او در سی ام اوت سال جاری حکم آموزشی بیست ودو را صادر کرد تا بنابر ناتوانی مدیر فعلی این مدرسه در یافتن داوطلبی برای تدریس یکی از دروس، اطمینان حاصل کند که وزارت سحر و جادو شخص مناسبی را برای این منظور انتصاب می کند.

پروفسور تریلانی که دست هاش کمی می لرزید شالش را محکم به دورش پیچید و از پشت عینک ته استکانیش دانش آموزان را از نظر گذراند. با تلاشی شجاعانه با همان صدای مرموز همیشگی اش که این بار کمی می لرزید گفت: ـ امروز مطالعه درباره ی خواب های خبردهنده رو ادامه می دیم. لطفا به گروه های دو نفره تقسیم بشین و با کمک کتاب تعبیرخواب، آخرین بینش های شبانه ی همدیگه رو تفسیر کنین.