پیچیده و خارق العاده.
رمانی برنده ی «جایزه هوگو» درباره ی قدرت، ستم و انقلاب.
داستانی شگفت انگیز درباره ی شخصیت هایی مصمم که در حال مبارزه برای نجات جهانی محکوم به فنا هستند.
تو کیف مسافرتی ات را روی شانه انداختی و به سمت دروازه ی باز شده رفتی و صورتت را با یک دست می مالیدی. ولی با این وجود تو نیز لبخند زدی، لبخند تلخی که دردناک بود. تو می دانستی که همه ی این چیزها مسخره است و نمی توانستی این مسئله را تغییر دهی؛ و نمی خواستی که منتظر آمدن مرگ بمانی.
درست است. احمق، زن نادان، مرگ اکنون همین جاست، تو خود مرگ هستی. هیچ وقت فراموش نکن که تو چه موجودی هستی.
خانه چیزی است که با خودت می بری، نه چیزی که پشت سر رها می کنی.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
(ادامهی کامنت قبلی) تاریخ و ویژگیهای اجتماعها و گروههای مختلف دنیاش فوق العادس جدا از شخصیت پردازی و پیچشهای داستانی عالیش، به خوبی حس کنجکاوی خواننده رو تحریک میکنه و همیشه چیزی برای رو کردن داره نه بیش از حد به خواننده اطلاعات میده که داستان جذابیتش رو از دست بده، نه معماهاش زیاده از حد میشه تا آدم خیلی گیج بشه. گرچه کلاً داستان کمی به حالت معماگونه نوشته شده. همه چی کاملا به اندازه اس تا خواننده دلش بخواد بعد تموم کردن فصل پنجم بره سراغ جلدهای بعدی فقط در جریان باشید که چند صفحهی اول کتاب، نویسنده یهو میاد مستقیم دنیاش رو معرفی میکنه و ممکنه کمی گیج کننده باشه ترجمهی تندیس هم خوبه و مشکلی آنچنانی نداره. با اون یکی ترجمه هم مقایسه کردم و اون خیلی بد و ضعیفه متأسفانه
چقدر توضیحاتتون جامع و کامل بود، ممنون 😍
تصور کنین قارههای زمین هنوز از هم جدا نشده بودن و تک قارهی پانگهآ وجود داشت و بخاطر ناپایداری صفحات زمین، پانگهآ همیشه در معرض شدیدترین زلزلهها، مرتفعترین امواج سونامی، بزرگترین انفجارهای آتشفشانی و بارانهای اسیدی بود. طبیعتا زندگی توی همچین دنیایی غیرممکنه ولی توی دنیای زمین شکسته مردم دارن توی همچین شرایطی و روی تک قاره ای به اسم آرام زندگی میکنن و گونه ای از انسانها به اسم اوروگن وجود دارن که میتونن انرژی و گرمای زمین رو کنترل کنن و جلوی خیلی از این فجایع رو بگیرن، اما این وسط یه مشکل بزرگ وجود داره. اونا خودشون میتونن عامل به وجود اومدن زلزلهها و فعال شدن آتشفشانها باشن و وقتی عصبانی بشن و کنترلشون رو از دست بدن به راحتی میتونن اطرافشون رو با خاک یکسان کنن. باری همین بیشتر مردم عادی نسبت به اوروگنها حس نفرت دارن و آمادهی کشتنشون هستن. مگر اینکه اوروگنها توی بچگی شناسایی بشن و تحت آموزش و نظارت شدید در فالکروم (آموزشگاه اوروگن ها) قرار گرفته باشن که توی فالکروم هم به عنوان ابزار دیده میشن و نه انسان با این حال در طول تاریخ قارهی آرام انفجارها و زمین لرزه هایی وجود داشته که اوروگنها نمیتونستن برای جلوگیری ازشون کاری انجام بدن و سطح زمین برای مدتهای طولانی که حتی به صد سال هم میرسیده، غیرقابل سکونت میشده و اهالی آرام توی این دوران در پناهگاههای زیرزمینی زندگی میکردن. به هر کدوم از این دورانها فصل پنجم گفته میشه که هر فصل پنجم برای خودش اسمی داشته. مثل فصل دندان، فصل جوشان و.. گروه ها، موجودات و اشیا دیگه ای مثل محافظ ها، سنگخوارها، اوبلسیکها و.. هم توی دنیای زمین شکسته وجود داره که دیگه توضیح در مورد اونا جایز نیست حالا توی همین دنیا سه خط داستانی وجود داره خط داستانی ایسان، زنی که شوهرش بعد از اینکه متوجه میشه بچه هاشون اوروگن هستن، پسرشون رو کشته و با دخترشون فرار کرده (اسپویل نیست، صفحه اول میفهمید). ایسان با امید به زنده بودن دخترش، دنبالشون میره تا دخترشون رو از شوهرش پس بگیره. این خط داستانی به صورت دوم شخص روایت میشه خط داستانی دامایا،بچه ای که پدر و مادرش بعد از اینکه میفهمن یه اوروگنه، دیگه نمیخوانش و قصد دارن به فالکروم بفرستنش و خط داستانی سینیت که یکی از دانش آموختههای فالکروم هست و به همراه ماهرترین اوروگن قاره راهی مأموریت میشن
کتاب رو با ترجمه مطهره اسلامی از نشر تندیس خوندم و با اینکه یه جاهایی توی ترجمه لنگ میزنه و تلفظ اسمها اشتباهه ولی در کل خوبه، البته کتاب سانسور هم داره ولی قابل فهمه. واقعا داستان جالبی داره و مثل یه پازل میمونه، قلم مترجم توی توصیف دنیای داستانش با بقیهی کتابهای فانتزی که خوندم متفاوته و ممکنه توی چند فصل اول گیج بشین اما واقعا ارزشش رو داره که با وجود سخت خوان بودن اوایل کتاب رهاش نکنین، مطمئن باشین بعد از آشنایی با روند کتاب ازش لذت میبرین
در ضمن حتما هر سه تا جلد رو با هم تهیه کنید چون کتابها داستان مستقل ندارن و ادامهی هم هستن و در یک جای نفسگیر تموم میشن که لازمه کتاب بعدی دم دستتون باشه.
کتاب خیلی جذاب و لذت بخشیه و به شدت آدم رو درگیر میکنه. ترجمه مطهره اسلامی رو خوندم که صرف نظر از تلفظ اشتباه بیشتر اسمها، ترجمه خوبی بود. ماجرای داستان کمی پیچیده است و همه چیز جدید و عجیبه که خوندن رو کند میکنه ولی نصف کتاب رو که رد کنید و با فضا و شخصیتها آشنا بشید، سریعتر پیش میره. در مورد تلفظ اسم ها، اوریجین، نمیدونم چرا اوروگن نوشته شده. اِسون رو ایسان و راگا رو هم روگا نوشتن ! کتاب صوتی زبان اصلی توی یوتیوب هست و میتونید تلفظ هرچی رو که شک دارید چک کنید.
دقیقا منم یکی از مشکلاتم با ترجمه همین اشتباه بودن تلفظ اسمها بود و امیدوارم تندیس توی چاپهای بعدی اصلاحش کنه، ولی بازم خوشحالم که کتاب برای کسایی که نمیتونن متن انگلیسی رو بخونن ترجمه شده