شمار اندکی از پرسش ها درباره جامعه بشری به اندازه پرسش « قانون چیست؟ » این چنین پایدار طرح شده و این گونه از سوی متفکران جدی به شیوه های بسیار گوناگون، عجیب و حتی متناقض نما پاسخ داده شده اند. حتی اگر تنها به نظریه حقوقی در صد و پنجاه سال گذشته توجه کنیم و از تاملات دوران کلاسیک و قرون وسطی درباره « طبیعت » قانون چشم پوشی کنیم، درخواهیم یافت که وضعیت این مبحث قابل قیاس با هیچ یک از موضوعاتی نیست که به طور نظام مند به مثابه یک رشته دانشگاهی مستقل مطالعه می شود. این حجم عظیم از نوشته ها که به پرسش « قانون چیست؟ » پرداخته اند در مورد پرسش « شیمی چیست؟ » یا « پزشکی چیست؟ » شکل نگرفته است. مختصر مطلبی ابتدای کتاب درسی پایه همه آن چیزی است که از دانشجوی این رشته های علمی خواسته می شود تا درباره آن بیندیشد و نوع پاسخ هایی که به او داده می شود بسیار متفاوت با پاسخ هایی است که به دانشجوی حقوق ارائه می شود. هیچ کس این اصرار را بصیرت زا یا مهم نمی انگارد که پزشکی « آن چیزی است که پزشکان در مورد بیماری انجام می دهند » یا « پیش بینی آن چیزی است که پزشکان انجام خواهند داد » یا اعلام کند که آنچه معمولا ویژگی یا بخش اصلی شیمی شناخته می شود، مثلا مطالعه اسیدها، در واقع اصلا جزئی از شیمی نیست.