کتاب طبل حلبی

The Tin Drum
کد کتاب : 163
مترجم :
شابک : 978-964-448-166-6
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 793
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

نویسنده کتاب برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1999

فیلمی با همین عنوان، بر اساس این کتاب و به کارگردانی ولکر اشلوندورف در سال 1980 ساخته شده است

معرفی کتاب طبل حلبی اثر گونتر گراس

آرامش فکری و روحی، حداقل برای بعضی از افراد، فقط در آسایشگاه روانی قابل دستیابی است. اسکار ماتزرات، بر روی تخت سفید و فلزی خود در بیمارستان و تحت نظارت پرستار هوشیار و متعجب خود به اسم برونو، تصمیم می گیرد تا به کمک یک آلبوم عکس خانوادگی، داستان زندگی خود و کشورش را روایت کند. اسکار که به خواسته ی خود، رشد فیزیکی بدنش را متوقف کرده است، راویت داستان را دائما بین اول شخص و سوم شخص تغییر می دهد. طبل زدن شیوه ای است که او را قادر می سازد تا خود را از خانواده و اتفاقات پیرامونش جدا سازد. آشفتگی داستان و واقعیت زندگی اسکار به قدری است که او ترجیح می دهد از آن فرار کند. زمانی که گراس جوان، نوشتن داستان های درخشان خود در پاریس را شروع کرد، معماری بود که به مجسمه سازی، هنرهای تصویری و شعر روی آورده بود و قصد داشت جنبه های مختلف تاریخ آلمان را مورد واکاوی قرار دهد. رمان طبل حلبی، تاریخ، ترس، طنز و هجو را با تصویرسازی و تخیلاتی پویا و نامتعارف در هم می آمیزد. گراس از نظر سبک نگارش، در مقایسه با روایت های ایستای نویسندگانی چون توماس مان، که دو سال پس از به دنیا آمدن او، موفق به کسب جایزه ی نوبل گشت، بسیار متفاوت عمل می کند. اگر قرار باشد بهترین رمان قرن بیستم مشخص شود، با احترام کامل به کتاب اولیس اثر جیمز جویس و آثار بزرگ دیگر، رمان طبل حلبی یکی از نامزد های اصلی این رقابت خواهد بود.

کتاب طبل حلبی

گونتر گراس
گونتر ویلهلم گراس، زاده ی ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ - درگذشته ی ۱۳ آوریل ۲۰۱۵، نویسنده، مجسمه ساز و نقاش آلمانی بود. او عضو برجسته گروه ۴۷ و از نویسندگان بزرگ و معروف آلمان بود.گونتر گراس، بازتاب صدای نسلی از آلمان ها بود که در زمان سلطه ی نازیسم بزرگ شده بودند. او خود را روایت گر تاریخ از نگاه پایین دستی ها می دانست. وی با رویکردی معترضانه و هشداردهنده همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان حضور موثر داشت. در سال ۱۹۹۹، گراس برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد. آکادمی نوبل سوئد هنگام اعلام نام او، دا...
نکوداشت های کتاب طبل حلبی
Grass is one of the master fabulists of our age.
گراس، یکی از داستان سرایان چیره دست عصر ماست.
Times Times

If you haven't read this modern classic, now's the time.
اگر این اثر کلاسیک مدرن را نخوانده اید، اکنون بهترین زمان است.
BookPage BookPage

The story flows smoothly.
داستان کتاب، با ظرافت خاصی، جلو می رود.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب طبل حلبی (لذت متن)
جانوران افسانه ای سنگی بالای کلیسای جامع معروف این شهر، بیزار از سیاه کاری های انسان ها، پیوسته بر سنگفرش جلوخان کلیسا به شیوه ی خود، تف می انداختند. منظورم این است که در مدت توقف ما در این شهر، شب و روز باران می بارید و از دهان این جانوران که کار ناودان را می کرد، شرشر فرو می ریخت.

لوبزاک طنز تندی داشت و سرچشمه ی طنزش همان قوزش بود... می گفت: این قوز من صاف می شود اما کمونیست ها پیش نمی روند. مسلم بود که قوزش صاف شدنی نبود. ماندنی بود و استواریش، نشان حقانیت او و در نتیجه حقانیت حزب می شد و از اینجا می شود نتیجه گرفت که قوز، استوارترین پایه ی ایدئولوژی است.

آن روزها از این جور نشانه ها که از نزدیکی مصیبت خبر می داد، کم نبود. مصیبت، چکمه هایی می پوشید که پیوسته زمخت تر می شد و قدم هایی پیوسته بلند تر و پر صداتر بر می داشت تا همه جا گیر شود.