آقا رضا وصلهکار داستان بلندی است، که پس از وقفهای سیزده ساله در کار نویسندهاش، مهیار رشیدیان، منتشر شده است. رشیدیان نویسندهای خرمآبادی است که اولین مجموعه داستانش در سال ۸۳ به چاپ رسیده است. او بعد از آشنایی با احمد محمود و گلشیری کار نوشتن را بهطور جدی پی گرفت. یکی از دغدغههای رشیدیان در داستاننویسی زبان است که به نظر میرسد این امر یکی از آموزههای گلشیری است. در داستان بلند آقا رضا وصلهکار هم این دغدغه مشهود است و زبان اثر از نکاتی است که مورد توجه منتقدان قرار گرفته است. خود رشیدیان بر روی ظرفیت زبان فارسی از متون کهن گرفته تا لهجهها و گویشهای متنوع، تاکید دارد. در آقا رضا وصلهکار هم زبان داستان متاثر از زبان لری است.
نکته دیگری که در کارهای رشیدیان وجود دارد فاصله گرفتن از فضاهای آشنا و رفتن به سمت فضاهای غریب و ناشناخته است. ترکیب تخیل و تجربههای زیستی، به خلق این فضاها کمک میکند. به عنوان مثال حضور اجساد و مردگان در برخی داستانهای کوتاهش و همین داستان بلند، به اندازهی زندگان مهم و قابل تامل است.
آقا رضا وصلهکار را میتوان داستانی تجربی دانست که تن به معیارهای معمول داستاننویسی نمیدهد. داستان در واقع یک تکگویی نمایشی است که از زبان راوی داستان که زمانی خوانندهای موفق بوده، روایت میشود. ظاهرا کسی این شخصیت را بازجویی میکند اما سوالات بازجو در متن نیست و ما از صحبتها و گفتههای راوی میتوانیم سوالات بازجو را حدس بزنیم. رضا از عشقش به موسیقی میگوید و روزهایی را روایت میکند که در اوج بوده است. دائم از حنجرهاش میگوید و از روزی که میخواستهاند سرش را قطع کنند و این موضوع باعث آسیب به حنجرهاش شده است. تمام کتاب روایت این بازجویی از زبان رضاست. متن پارهپاره و سیال است و از زمانی به زمان دیگر میرود. روایت رضا و سرنوشت او و دوستانش را میتوان به مثابۀ روایتی تلخ از موسیقی ما در نظر گرفت. عشق رضا از موسیقی فراتر میرود و تاریخ و فرهنگ را در برمیگیرد. انگار بازجو خود موسیقی و هنر را بازجویی میکند. رضا دچار استحاله شده؛ بلبلی که به کلاغ تبدیل شده است. راوی بارها از مثال کلاغ و بلبل در روایتش استفاده میکند.
شخصیتپردازی در این داستان بلند بهگونهای است که ما با شخصیتهای دیگر داستان از خلال روایت رضا آشنا میشویم. یکی از شخصیتهای جذاب داستان زلفی است؛ کمانچهنوازی چیرهدست و انسانی وارسته که به قتل رسیده است. رضا گماشتۀ سرهنگی بوده است و مفقود شدن جسد زن سرهنگ، بهانۀ بازجویی از رضاست. داستان در واقع روایت دزدیده شدن جنازۀ زن سرهنگ و نحوۀ قتل زلفی است.
داستان بلند آقارضا وصلهکار، ریتم مناسبی دارد و زبان در آن برجسته است و میتواند خوانندگان دلزده از روایتها و زبان معمول بسیاری از داستانها و رمانهای ایرانی را راضی کند.
کتاب آقا رضا وصله کار