کتاب سرینیتی 3

Masterminds
(تسویه حساب)
کد کتاب : 17225
مترجم :
شابک : 978-6004625036
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 277
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

سرینیتی
Masterminds
کد کتاب : 17223
مترجم :
شابک : 978-6008347996
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 279
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب سرینیتی اثر گوردون کورمن

کتاب «سرینیتی» رمانی نوشته ی «گوردون کورمن» است که نخستین بار در سال 2015 به چاپ رسید. «سرینیتی» در ایالات «نیومکزیکو» بهترین استانداردهای زندگی را در کل کشور دارد، بدون بیکاری و کاملا در صلح و رفاه. نوجوانی سیزده ساله به نام «ایلای» و دوستانش، هیچ وقت به جای دیگری نرفته اند. صداقت، همبستگی، و رضایت برای مردم «سرینیتی»، نه تنها ارزش هایی مهم بلکه شیوه ای برای زندگی به شمار می آید. اما پس از مدتی، «ایلای» و سایرین متوجه چیزهایی عجیب می شوند: آن ها وقتی سعی می کنند شهر را ترک کنند، بیمار می شوند؛ و بعضی کودکان، خاص تر از بقیه به شمار می آیند. «ایلای» و دوستانش پس از کشف حقیقت درباره این که چرا «سرینیتی» تا این اندازه امن و آرام است، باید با بزرگترین دروغ زندگیشان مواجه شوند.

کتاب سرینیتی


ویژگی های کتاب سرینیتی

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

گوردون کورمن
گوردون کورمن (Gordon Korman؛ زادهٔ ۲۳ اکتبر ۱۹۶۳) یک نویسنده اهل کانادا-ایالات متحده آمریکا است.کورمان تاکنون بیش از 80 کتاب داستان برای کودکان و نوجوانان نوشت. کورمان بیش از 28 میلیون کتاب در طی یک دوره کار حرفه ای به مدت چهار دهه به فروش رسانده است و در فهرست پرفروش ترین های نیویورک تایمز در شماره یک ظاهر شده است.
نکوداشت های کتاب سرینیتی
A compelling, twisty mystery with a truly gratifying payoff.
معمایی پرپیچ و خم و مهیج با پایانی واقعا رضایت بخش.
Booklist Booklist

A tense, fast-paced story.
داستانی پرتنش و سریع.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Filled with twists and turns that readers will not see coming.
سرشار از پیچ و خم هایی که مخاطبین پیش بینی نخواهند کرد.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب سرینیتی (لذت متن)
همیشه شاکی ام که چطور کسی می تواند سیزده سال تمام توی شهری بماند و پایش را از آنجا بیرون نگذارد. حالا که این ها را می بینم، تازه می فهمم جواب سوالی که همیشه با نق نق می پرسم، چیست. با وجود این همه خوبی، اصلا چه نیازی هست که این کار را بکنم؟

ما هر جور تفریح و آسایشی که دلمان می خواهد، داریم. حتی چیزهایی که بزرگترها بهشان احتیاج دارند. هم مدرسه ی خوب، هم موقعیت شغلی عالی. علاوه بر این حرف ها، همه ی ما مردم «سرینیتی»، سه تا ویژگی اساسی داریم که بهش پایبندیم: صداقت، همبستگی و رضایت.

ما چیزهایی درباره شهرستان های بزرگتر و-بدتر از آن-شهرها، شنیده ایم. بوی آشغال و گند و کثافت از سر و رویشان بالا می رود، همه چیزشان درب و داغان است و جرم و جنایت آنقدر زیاد است که هیچکس به دیگری اعتمادی ندارد.