کتاب هنر خوشبختی

Die Kunst, glücklich zu sein
پنجاه قاعده برای دستیابی به زندگی توام با خوشبختی
کد کتاب : 1925
مترجم :
شابک : 978-964213339-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 90
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1851
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب هنر خوشبختی اثر آرتور شوپنهاور

سومین کتاب هم «هنر خوشبختی» است که ۵۰ قاعده درباره زندگی و اصولی را شامل می شود که به روش فرانسوی ها تدوین شده اند. شوپنهاور بیش از همه در دوران زندگی در برلین، پس از تلاش ناکام در رقابت با هگل برای استادی و ارائه درس گفتارهایش، تا زمان فرار ناگزیرش از بیماری وبا، تمایل زیادی به نگارش و تدوین رساله های کوچک و کم حجم داشت که در آن ها بر کاربرد عملی اندیشه هایش و همچنین بدبختی خود تمرکز داشت. مشهورترین اثرش در این دوره، رساله «دیالکتیک جدلی» یا همان کتاب «هنر همیشه برحق بودن» است که پژوهشگران آن را از خلال نوشته های بازمنده در مرده ریگ او استخراج کردند که بعدها ویرایش و چاپ شد.

وجه تمایز مهم رساله «هنر خوشبختی» با «هنر بر حق جلوه دادن خود» این است که دست نوشته های آن رساله کوچک، بعدها با مختصر تغییر و تصحیحی چاپ شد ولی «هنر خوشبخت بودن» در مراحل تدوین اولیه بوده و به خاطر پراکندگی مطالب آن در بخش های مختلف و قطعه قطعه بودنش به حال خود رها شده بود. شوپنهاور ۵۰ قاعده این کتاب را در زمان های مختلف نوشت که به زحمت از لابه لای کتاب ها و نوشته هایش قابل بازیابی هستند.

عناوین اصلی این کتاب به ترتیب عبارت اند از: شوپنهاور و فلسفه خوشبختی، هنر خوشبختی یا حکمت زندگی، پنجاه قاعده زندگی توام با خوشبختی، فلسفه خوشبختی، برخی آثار شوپنهاور که به فارسی ترجمه شده اند.

کتاب هنر خوشبختی

آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور، زاده ی سال 1788 و درگذشته ی سال 1860، فیلسوفی آلمانی و یکی از بزرگترین اندیشمندان اروپا بود.شوپنهاور در شهر دانزیگ از پدری هلندی و مادری آلمانی به دنیا آمد. پدرش بازرگان بود اما او رغبتی به تجارت نداشت و به تحصیل علم بیشتر علاقه بود. شوپنهاور 17 سال بیشتر نداشت که پدرش خودکشی کرد و بعد از آن مادرش به وایمار رفت.او در دانشگاه ابتدا به تحصیل طب پرداخت، سپس به علوم طبیعی و بعد از آن، به فلسفه روی آورد. شوپنهاور در سال 1813 با نوشتن رساله ای درباره ی فلسفه از دانشگاه ینا، مدرک دکت...
قسمت هایی از کتاب هنر خوشبختی (لذت متن)
انسان باید در تمام اموری که خوشی و اندوه، و بیم و امیدهای مان در گرو آن است، به تخیل خودش لگام بزند و افسار آن را در دست بگیرد. به مجرد اینکه انسان در تخیلات و اوهام خود تمام موارد خوشبختی ممکن و پیامدهای آن را به تصویر می کشد و به آن رنگ و جلا می بخشد، به همان میزان، واقعیت برایش فاقد لذت می شود. انسان قصرهای آسمانی برای خود پی می ریزد و پس از آن، ناگزیر است به واسطه حدوث نومیدی، تاوان گرانی بابت آن بپردازد. ولی، گذشته از این ها، رنگ و لعاب دادن چه بسا پیامدهای ناگوارتری برای شوربختی های فرضی به دنبال داشته باشد: طبق گفته بالتازار گراسیان، تخیل ممکن است تبدیل به جلاد زشت رویی برای خودمان بشود.